«استان آذربایجان غربی»
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
سرنوشت تاريخي آذربايجان شرقي و غربي و وجه تسميه نام آن ها بسيار شبيه هم است. آذربايجان را با توجه به پيشينه تاريخي كهن اش، در زبان هاي مختلف به نام هاي گوناگون كما بيش مشابهي ناميده اند. در فارسي ميانه «آتورپاتكان» در آثار كهن فارسي «آذر بادگان» يا «آذر بايگان» و در فارسي كنوني «آذربايجان» ناميده شده است. هم چنين در يوناني «آتروپانته»، در بيزانسي «آذر بيگانون»، در ارمني «آتراپاتاكان» در سرياني «آذر بايغان» و در عربي «آذر بيجان» گفته اند.
تاريخ باستاني آذربايجان با تاريخ قوم «ماننا» در آميخته است. قوم ماننا اقوامي از هوري ها بودند كه آرام آرام قسمت هاي شمال غربي ايران از جمله آذربايجان ساكن شدند.
مقارن اين ايام دولت هايي در اطراف آذربايجان وجود داشت كه از آن جمله مي توان به دولت «آشور» در شمال بين النهرين، دولت «هيتي» در آسياي صغير، دولت «اورارتو» در نواحي شمال و شمال غرب، اقوام «كادوسي» در شرق و «كاسي ها» در حوالي كوه هاي زاگرس اشاره كرد. بعد از تأسيس دولت ماد، آذربايجان به ماد كوچك (در مقابل ماد بزرگ) معروف شد و مشتمل بر شهرهاي قديمي همدان، ري، اصفهان و كرمانشاه بود.
به عبارت ديگر ولاياتي كه در قرون اوليه اسلامي به ناحيه جبال و بعدها به عراق عجم معروف بودند را در بر مي گرفت. بعد از حمله اسكندر مقدوني به ايران، سرداري به نام «آتورپات» در آذر بايگان از اشتغال آن توسط يونانيان ممانعت به عمل آورد.
از آن به بعد اين سرزمين به نام آتورپاتكان معروف شد. آتورپات به پادشاهي رسيد و آن ناحيه را مستقل اعلام نمود. در طول دوره حكومت سلوكي ها، ناحيه آتور پاتكان هم چنان مستقل ماند و يونانيان و جانشينان اسكندر نتوانستند آداب و رسوم و تمدن يوناني را در آن محل اشاعه دهند. آذربايجان در اين زمان پناه گاه زرتشتيان و تكيه گاه فرهنگ ايراني در مقابل فرهنگ يوناني شد. حكومت جانشينان آتورپات در آذربايجان در زمان اشكانيان نيز ادامه يافت و اين منطقه توانست كماكان استقلال خود را حفظ كند.
وجه تسميه شهر اروميه
درباره علل نام گذاري شهر، روايات متعددي وجود دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود:
در زبان كلداني «اور» به معناي «محل» و «ميه» به معناي «آب» است، و به علت وفور آب در اين منطقه به «محل آب» لقب داده اند. در برخي روايات مشابه، به كلمه «اور» به معني «آباد» و هم چنين به معني «مقدس» نيز اشاره شده است. در جاي ديگري آمده كه «اروميه» نامي است «آرامي» و به مناطقي اطلاق مي شده كه داراي ميوه و نهرهاي فراوان بوده اند. علاوه بر اين، نام شهر در زبان سرياني و ارمني متأخر URMIA به معني «شهر آب» ذكر شده است.
در تاريخ «آئينه اسكندري»، از كلمه «اُرمي» به معناي «سوختة من» كه يك كلمه لاتين بوده، ياد شده است؛ و گفته شده هنگامي كه «هراكليوس» امپراطور روم با خسرو پرويز جنگيد، اين شهر را آتش زده و آن را «ارومي» خوانده است. برخي محققين عقيده دارند كه نام اين شهر قبل از آتش سوزي و انهدام، «تبارمس» بوده و آن را زادگاه «زرتشت» مي دانستند.
برخي از مورخين، اروميه را از شهرهايي مي دانند كه «انوشيروان» بنا كرده و گفته شده پس از آن كه لشگر ايران به سرداري انوشيروان وارد «شامات » شد و «انطاكيه» را از بين برد، وي دستور داد اهالي آن شهر را به ايران آوردند و در اين كشور منزل دهند سپس شهري به نام «روميه» را بنا و موسوم كرده است.
بنابر قولي چون اين ناحيه در مرز امپراطوري روم قرار گرفته بود، آن را «روميه» يا «ارومي» نام نهاده اند.
رودخانه هاي اروميه
از رودخانه هاي مهم آن مي توان نازلو چاي به طول 95 كيلومتر، برده سور يا شهر چاي (78)، باراندوز چاي (65 كيلومتر)، روضه چاي (56 كيلومتر)، شيوبر (54 كيلومتر) و برادوست (35 كيلومتر) اشاره نمود.
ارتفاعات مهمي كه در رودخانه هاي اين زير حوضه از آن ها سر چشمه مي گيرند، عبارتند از: كوه هاي برده رش با ارتفاع (3520 متر)، زيارت آبايبون (3509 متر)، بز سينا (3475متر)، بره يزده (3460 متر)، كمال (3386 متر)، در اوينيگ (3375 متر)، ستاره لوند (3254 متر)، ويژه (3243 متر)، مائي هلائه (3238 متر)، مرگ زيارت (3223 متر)،بنار (3214 متر)، خليل (3212 متر)، كركوه (3212 متر)،الدردالغ (2960 متر)، دالامپر (2725 متر)، چاپان (2368 متر) و ملاولي (2245 متر).
رود شهر چاي يا «بكشلوشچاي»: و «بردسير» از داخل شهر اروميه مي گذرد. آب اين رودخانه مصرف ساكنين شهر را تأمين مي كند و نيز به مصرف اراضي بخش بكشلو و جلگه اروميه مي رسد.
رود نازلو: اين رودخانه كه از كوه هاي ايران تركيه سر چشمه مي گيرد، از شعبات متعددي تشكيل مي شود. شعبات اين رودخانه عبارتند از: «سرو چاي» يا رودخانه سرو كه از دو شعبه «برادوست» و «سرو» تشكيل مي شود و سر چشمه آن ها در خاك كشور تركيه است.
رود روضه چاي: آب روضه چاي از ارتفاعات «كاني گوزان» در كلهر سر چشمه مي گيرد.
رود باراندوز چاي: اين رود از كوه هاي مرزي ايران و تركيه و كوه هاي حد فاصل «كدار چاي» و «باراندوز چاي» سر چشمه مي گيرد.
زرينه رود (جغتو چاي): اين رودخانه از كوه هاي «چهل چشمه كردستان، بين سقز و بانه» سر چشمه مي گيرد و پس از عبور از شرق مياندوآب در جلگه وسيع آبرفتي به چند شاخه تقسيم مي شود و از گوشه جنوب شرقي به درياچه اروميه مي ريزد. طول اين رودخانه سيصد كيلومتر است.
سيمينه رود: (تات لو) اين رودخانه از ارتفاعات سقز (حوالي زنجان و ترجان) در جنوب درياچه اروميه سر چشمه مي گيرد و پس از عبور از بوكان و غرب مياندوآب و دشت حاصل خيز «شامات» به باتلاق هاي جنوب شرقي درياچه اروميه مي ريزد.
رود مهاباد: اين رود از ميان ارتفاعات پيران شهر و سردشت مي گذرد و از به هم پيوستن دو شاخه اصلي «بيطاس» و «دوبكر» به وجود مي آيد. رودخانه مهاباد پس از گذشتن از شمال غربي مهاباد در غرب سيمينه رود و شرق «گلدار» (قادر چاي) وارد درياچه اروميه مي شود.
رود زولا چاي: اين رود از به هم پيوستن رودهاي «خورخوره»، «زولا»، «دريك»، «دير علي چاي» به وجود مي آيد. شاخه اصلي آن از كوه هاي مرز ايران و تركيه سرچشمه مي گيرد و پس از مشروب كردن حوزه سلماس در شمال كنگرلو وارد درياچه اروميه مي شود.
رود زاب كوچك: رود زاب از گردنه «ميدان» سر چشمه مي گيرد و از شرق به غرب جريان دارد و پس از عبور از دره پيران شهر به سوي سردشت ادامه مي يابد و به رود «دجله» مي ريزد. اين رود داراي جريان آب دائمي است.
درياچه اروميه
درياچه اروميه به قول مورخ يوناني استانبول «شكاست» به قول موي هورن ارمني «كاپوتا» و در زمان مادها به نام «ريما» ناميده مي شد در شاهنامة فردوسي از آن به چي چست، كنجست و در زمان هاي مختلف به نام هاي چي چست، جي كت، كبودان، بعيره الشرعا يا درياچة اشرار درياچه شاهي، درياچة رضاييه و درياچة اروميه ناميده شده است.
درياچه اروميه بيستمين درياچة بزرگ جهان و دومين درياچة شور بعد از بحرالميت با غلظت 180تا250 ميلي ليتر شوري و با وسعت 4000 تا 6000 كيلومتر مربع در شمال غربي ايران قرار دارد كم عرض ترين نقطة آن 15 كيلومتر و پهناي آن به 150 كيلومتر مي رسد.
كتيبه هاي ايراني
عمده كتيبه هاي ايراني، در ايران كنوني، كه در اختيار داريم از دوره باستان، فارسي باستان و از دورة ميانة كتيبه هاي پارتي و ساساني. بلندترين دورة كتيبه هاي ايراني صرفاً در ايران از فارسي باستان تا اواخر دورة ساساني ديده مي شود. جدا از منابع كتيبه اي در ايران، بخشي از منابع اكنون در خارج از ايران هستند كه شامل كتيبه هاي خوارزمي، كتيبه هاي بلخي، سعدي و نيز كتيبه هاي پراكنده در هند (پهلوي ساساني) و در چين (پهلوي ساساني) است. تهيه تك نگاري هاي در خصوص كتيبه ها، اثر مهرها، سكه ها و نيز تهيه بانك اطلاعاتي از كتيبه ها و سكه ها و مهرها از برنامه هاي پيش روي گروه است.
افزون براين، متون و نوشته هاي اوستايي، پهلوي ساساني و مانوي بسياري در گروه ترجمه و تصحيح خواهد شد. از اين شمار طرح جامعه بزرگ متون باستاني است كه به تدريج و بر اساس اوليوت بدين متون پرداخته و چاپ خواهد شد. و نيز واژه نامة زند اوستا در ادامة اين طرح قرار دارد.
تاريخچه كشف سنگ نبشته كله شين
نخستين بار در سال 1829 ميلادي آقاي اف. ا. شولز (F.E.Scholz) اين استل را كشف و از آن كپي برداري نمود. اما وي چند روز بعد از آن به قتل رسيد استل مفقود گرديد.
(650، Ritters Erkunde X,p، 653) سپس در تاريخ 24/10/1838 ميلادي آقاي ه. راولنيسن (H. Rawlinson) استل مذكور را پيدا كرد و فقط توانست بر روي بدنه شرقي آن يك كتيبه 41 سطري بلند را مشخص نمايد. وي چند علامت از آن را كپي نمود.
Journal of (Roy.Georg.soc.10,1841) سومين كپي كه به وسله خانيكف (Ckanykof) در سال 1852 ميلادي از استل كله شين نمونه برداري شده بود در هنگام حمل شكسته و از بين رفت وكپي كاغذي دوم محقق فوق را كه مجدداً در همان سال تهيه گرديده بود، متأسفانه هيچ كس موفق به ديدن آن نشد. (f651.p،1855،8ZDMG) آقاي اوبلا (O.Bla) در سال 1856 كپي كاغذ ديگري از استل كله شين برداشته و به كتابخانه مؤسسه خاور نزديك آلمان آورد. اما ورقه هاي كپي به صورت غلط به يكديگر چسبانيده شد و متن آن به صورت غلط و نامفهو در آمد.
وضع بناها و محوطه هاي تاريخي در شهر اروميه
اروميه با وجود قدمت زياد و نا آرامي ها و جنگ ها و غارت هائي كه در طول تاريخ به خود ديده آثار نسبتاً كمي را در خود جاي داده است. شايد قديمي ترين مكان را مسجد جامع بايد دانست كه به گفته بسياري از محققين شالوده آن آتشكده اي بود. با مقايسه پلان مسجد با كاخ ساساني دامغان و هم چنين كشف بقاياي آثار مكشوفه قبل از اسلام در هنگام تعميرات اين نظريه بيشتر به اثبات مي رسد.
- مسجد جامع
بناي اين مسجد در نيمه دوم قرن هفتم هجري در زمان حكومت ايلخانان با وجود سادگي عدم رسيدگي به آن زيباترين ساختمان اين شهر است. اگر چه فضاي داخل گنبد خانه اين مسجد كاملاً محصور و مصون از سرماست ولي ارتفاع بلند آن كار گرما سازي داخل گنبد را با مشكل مواجه مي كند. به خاطر همين ارتفاع بلند اين گنبد در منطقه استثناء است.
شبستان مجاور اين مسجد كم ارتفاع و با دو رديف 9 تائي ستون مي باشد كه در سر در يكي از ورودي ها كتيبه اي است به تاريخ 1180 هجري قمري كه حاكم كريم خان زند در اروميه باغي را جهت حياط مسجد وقف كرده است. محراب مسجد كه در نوع خود بي نظير است شامل تزئينات و گره چيني مشبك گچي دوران ايلخاني است كه به فاصله چند سانتي متري بر روي تزئينات آجري دوره سلجوقي به گونه اي ساخته شده كه هر دو اثر به وضوح از هم جدا و قابل تشخيص است. ارتفاع محراب 82/7 متر و عرض آن 48/5 متر.
گروه موسيقي آشيق
رقص آذري
رقص تواماً و بي واسطه در درون موسيقي حيات و تحول يافته است. در سرزمين از دير باز رقص با معني و مضمون و در عين طراوات و دارا بودن جنبة حماسي و قهرماني خود در مراسم پيش از شكار، مبارزه و در نهايت پيروزي و قدرداني از خدايان طبيعت و شكستن طلسم ها اجرا مي شده است. در دوراني كه انسان ها آفتاب، ماه، باد، آتش، آب، خاك درختان و حيوانات را مقدس مي شمردند و ستايش مي كردند، به رسم پرستش و نيايش و عبادت طي مراسمي دست به انجام حركات موزون مي زدند.
ستايش و حرمت آتش در شرق و به ويژه در آذر بايجان اهميت زيادي داشت. آتش مظهر روشنايي، گرما و محو كنندة تاريكي بود و به اين اعتبار در ستايش قدرت آتش با انجام حركات موزون با موسيقي، جشن هاي خود را انجام مي دادند. بر اين اساس است كه نقش هاي ايجاد شده بر صخره هاي قوبوستان (نام محلي در نزديكي شهر باكو در جمهوري آذربايجان) اهميت حركات موزون را در نزد مردمي كه در حدود هشت هزار سال پيش مي زيسته اند نشان مي دهد.
تكامل تدريجي رقص از گردش موزون و پريدن از آتش تا انجام مراسمي با فرم هاي بديع، حركات ظريف، پانتوميم تقليد و نقل، راه درازي پيموده است. اين سلسله از حركات با معنا، مفهوم و مضمون شكار، كمين، رديابي، رماندن، گرفتن و جنگيدن و با تمثيل هايي چون فرا رسيدن بهار، بيداري طبيعت، كاشت، برداشت، باغ چيني، صيد ماهي، كومه سازي و در نهايت در حركات موزون پهلواني و حماسه اي با شمشير كوراوغلو، باسينه اي فراخ، با نگاهي به دور دست، مغرور و گاه آرام، گاه تند، پاي كوبان، با پرش ها و جهش هاي سريع و نشاني از مهارت هاي جنگي، با ريتم تند طبل ها به اوج مي رسد.
زندگي مردم آذربايجان از دير باز با رقص عجين بوده است. تاريخ انواع حركات موزون در آذربايجان از نظر فرم و نحوة اجرا، به صورت انفرادي يا دسته جمعي، اعم از مردانه يا زنانه و تعداد ايفا كنندگان به قدري متنوع و مبسوط است كه در فرهنگ هاي تركي، كردي، ارمني، گرجي، و … با نام هاي گوناگون تبلور يافته است. در بسياري از موارد حركات موزون فرهنگ هاي مختلف پاية مشترك و جزئيات متفاوت دارند. با اين حال مي توان صدها نوع از حركات موزون را بنا به نام محل يا فرد شهير، مفهوم زباني، نحوة اجرا به صورت حركات موزون غنايي و ليريك، پهلواني و حماسي و … به شرح زير تقسيم بندي كرد:
بازي هاي محلي و سنتي آذربايجان غربي
اگر بازي ها را با ذهنيتي كه داريم صرفاً به مفهوم خاص در قالب حركاتي هدفمند و با استفاده از ابزار وسايل مورد نياز در نظر نگرفته و جنبة عام به آن دهيم بايستي سرگرمي هاي را هم حتي در قالب شوخي هاي كودكانه و يا دنبال كردن يكديگر را بازي بدانيم. بازي ها در جهان پيشينه و قدمتي بس دراز دارند.
برخي از آنها كه امروزه در ميان اقوام و ملل معمول است در واقع ماسك و آيين هاي كهن به جاي مانده است و برخي نيز از شرايط زمانه و محيط بر خواسته و تا به امروز رسده اند. از اين رو فرد در جريان بازي نيروهاي روحي و جسماني، اعتاد به نفس، دقت، حافظه، نظم و ترتيب را در خود رشد داده و علاوه بر اين وسيله اي خواهد بود براي كسب تجارت اجتماعي.
پوشاك آذربايجان غربي
پوشاك بارزترين نماد فرهنگي، مهم ترين و مشخص ترين مظهر قومي و سريع الانتقال ترين نشانه فرهنگي است كه به سرعت تحت تأثير پديده هاي فرهنگ پذيري در بين جوامع گوناگون انساني قرار مي گيرد. حتي عده اي را عقيده بر اين است كه استيلاي فرهنگي و سلطه پذيري در وهله اول از طريق انتقال پوشاك صورت مي گيرد و حتي مي توان به تغيير پوشاك يك جامعه، نوع معيشت و شيوه توليد آن ها را نيز دچار دگرگوني نمود و تغييرات و تحولاتي در ساختار زندگي اجتماعي آن جامعه ايجاد كرد در شكل گيري و تركيب پوشاك محلي هر قومي عوامل عمده اي مؤثرند كه مهم ترين آن ها عبارتند از:
پوشاك زنان ترك
عرق چين:
نوعي كلاهي كاسه اي شكل و كوچك است كه اغلب مورد استفاده زنان مسن بود. معمولاً سطح بيروني آن را براي تزئين سوزن دوزي و پولك دوزي مي كردند و گاهي نيز مقابل پيشاني را با دوختن چند سكه 2 ريالي ترئين نمودند. در حال حاضر عرق چين كاربرد خود را از دست داده و زنان به بستن چارقد بسنده مي كنند.
چارقدهاي قديمي معمولاً در زمينه سفيد با گل هاي ريز صورتي يا سرمه اي كوچك بودند كه زنان مسن آن را بر سر خود مي بستند. معمولاً براي بستن، دو گوشه آن بر روي هم قرار داده و به شكل مثلث در مي آورند. سپس بر سر خود انداخته و دو گوشه آويزان شده از جلو را در ناحيه گلو با سنجاق قفلي به هم محكم مي كنند.
فهرست مطالب
وجه تسميه و پيشينه تاريخي 1
وجه تسميه شهر اروميه 3
رودخانه هاي اروميه 6
درياچه اروميه 8
كتيبه هاي ايراني 28
تاريخچه كشف سنگ نبشته كله شين 29
وضع بناها و محوطه هاي تاريخي در شهر اروميه 31
گروه موسيقي آشيق 38
آيين ها و مراسم سنتي و محلي 39
بازي هاي محلي و سنتي آذربايجان غربي 49
پوشاك آذربايجان غربي 50
پوشاك زنان ترك 51
منبع 59
مقاله فوق دارای صفحه مشخصات، فهرست مطالب و 59 صفحه متن (در قالب word ) با رعایت کامل صفحه بندی می باشد. همچنین فونت های کار شده برای متن مقاله B Nazanin(14) و برای تیترهای داخل مقاله B Titr می باشند.
قیمت این مقاله 4600 تومان می باشد، جهت پرداخت و دریافت کامل متن مقاله روی تصویر زیر کلیک کنید
همچنین ببینید – مشاهده فهرست مقالات شهر و کشور
نوشته شده در 25 مرداد 1400