مقدمه
در این تحقیق بخشی از کارها و همچنین چهره تیمور، سردسته نابکاران و پاره ای از اعمال جنایتکارانه او بیرون کشیده شده است. و این که عامل قدرت، در مجموعه خود و در راس آن مردی مثل تیمور، به صورت یک ماشین جهنمی کشتار مردم و چپاول بروز می کند، و چه انسانهای بی گناه و معصوم و چه سرهای آزاده و اندیشمند و چه قلب های پر آرزویی که زیر چرخهای این ماشین دوزخی له می شوند. دلیل انتخاب این موضوع هم این بود که در کتابخانه به کتابی با نام تیمور لنگ چهره هراس انگیز تاریخ مواجه شدم و نظر مرا به خود جلب کرد و باعث شد تحقیق خود را درباره تیمور بنویسم.
نام صحیح تیمور چیست؟
درباره نام تیمور هم، مانند زندگی و دوران کودکی اش مطالب و نظریات گوناگون نوشته اند. او بطور کلی به نام تیمور مشهور است. ابن عربشاه که تاریخی معتبر بنام «عجایب المقدور فی اخبار تیمور» درباره زندگی او نوشته، می گوید چون لغات فارسی در زبان عربی، بصورت های گوناگون تغییر شکل می دهند، فلذا نام تیمور را نیز در کتب عربی، گاه به شکل تمور، و گاه به صورت تمر و گاه تمرلنگ نوشته اند. تیمور در زبان ترکی به معنی آهن است.

تیمور، در روز 25 شعبان سال 736 هجری، یعنی قریب 9 ماه بعد از مرگ سرطان ابوسعید بهادر، آخرین ایلخان بزرگ مغول در روستای «خواجه ایلغار» در حوالی شهر «کِش» در جنوب سمرقند زائیده شده است. شهر کش، به «شهر سبز» نیز معروف است.
پدر تیمور لنگ چه کسی بود؟
پدر تیمور «ترغای» نام داشته است. زندگی ترغای به درستی روشن نیست. بعضی گفته اند که کفش گری ناچیز بوده است. عده ای گفته اند که پدر تیمور و خود او در آغاز شترچرانان بیگانه از عقل و ایمان و در ردیف مردم پست و فرومایه بوده اند که در ماوراءالنهر بسر می بردند و به تناسب فصل به گرمسیر و سردسیر و بالعکس کوچ می کردند. گروهی گفته اند که پدر تیمور در ردیف سپاهیان سلطان و فرمانده گروهی به تعداد یکصد نفر بوده و به چالاکی و شهامت و در میان همردیفان خود شهرت داشته است. تیمور در خاطراتی که منصوب به اوست، می نویسد: پدرم جزء مالکان کم بضاعت شهر کش به حساب می آمد.
آیا تیمور از نسل چنگیز است؟
خود تیمور، نسبت خویش را به چنگیزخان مغول رسانیده و نسب نامه او روی سنگ قبرش در سمرقند نوشته شده است. درباره این نسبت مورخان نظریـات گونــاگونی ذکر کرده اند. عده ای می گویند: او از نسل چنگیز مغول نیست و نسب نامه ای هم که روی قبرش قرار دارد، جعلی است. اما خود وی همانطور که گفته شد، با سماجت و افتخار فراوان خود را از نسل چنگیزخـان مغول می داند. از جمله تاریخ نویسانی که تیمور را از نسل چنگیز دانسته اند نظام الدین شامی است. این مرد دانشمند، که از بزرگترین فقهای اسلامی بوده و اهل «شنب غازان» تبریز است، از ماد زمانی نزدیک تیمور به شمار آمده است. او در آغاز تاریخی که درباره فتوحات تیمور نوشته و آخر (ظفرنامه) نام نهاده است، تیمور را از نسل «جفتای» یک از چهار پسر چنگیزخان می داند. او اسـامی نسل به نسل و پشت به پشت افرادی که از نسل چهــار پسر چنگیز در جهان حکومت کرده اند، در تاریخ خود ذکر می کند. ابن عربشاه، نیز تیمور را از نسل چنگیز می داند و می نویسد که من خود در تاریخی پارسی به نام (المنتخب) دیده ام که نسبت تیمور را از طرف زنان به چنگیز رســانیده اند. البته در قرون بعدی، شخصیت های معتبر دیگری هم تیمــور را از نسل چنگیز دانسته اند. از جمله (جواهر لعل نهرو) نخست وزیر فقید هند است که تیمور را از اعقاب دختر چنگیز مغول می داند.
افسانه های عجیب
تولد و دوران کودکی تیمور در هاله ای عجیب از ابهام قرار دارد و افسانه های گوناگونی در این باره، در سطور کتابها نوشته است. می گویند: در شب ولایت او، چیزی چون «خود» در هوا پدید آمد و چون به زمین افتاد شراره های آتش از آن بلند شد و فضای دور و نزدیک را انباشته ساخت. همچنین گفته اند که وقتی تیمور از مادر متولد شد، دستش خون آلود بود و چون این داستان را با پیشگویان در میان نهادند، و سرانجام او را جویا شدند، یکی از پیشگویان گفت که: او راهزنی بی باک خواهد شد. دیگری گفت که: دژخیمی سفاک خواهد گشت. و این سخنها همچنـــان گفته می شد تا اینکه او ماهیت واقعی خود را آشکار ساخت. دو افسانه فوق را ابن عربشاه مولف کتاب (عجایب المقدور فی اخبار التیمور) ذکر کرده است.
دعای پیر طریقت
همین مورخ، از ماجرای عجیب دیگری سخن در میان می آورد که بهتر است از زبان خودش بخوانیم: در شهر (کش) پیری از اهل طریقت می زیست بنام «شیخ شمس الدین فاخوری» که مردم را بد و عقیدتی به کمال و در امور دین و دنیا مرجع و معتمد خاص و عام بوده و گفته اند که تیمور در نهایت فقر و ناتوانی با ذلت آشکار و عزت پنهانی، کهن جامه منحصر خویش بفروخت و بجای آن بزی خرید و ریسمانی بدست آورد و گردن بز را به یک طرف و گردن خود را به طرف دیگر ریسمان بست و بدین صورت به درگاه شیخ پیوست در آن حال شیخ و دیگر درویشان سرگرم ذکر و غرق دریای وجد و فکر بودند. وی همچنان بر پای بایستاد تا از آن حال به خویش آمدند و از آن مقال خاموش شدند و شیخ را نظر بر وی افتاد. پس بشتافت و دستش بوسه داد و خویشتن بر پای وی افکند. چون پیر چنان دیده ساعتی به اندیشه فرو رفتن آنگاه سر به سوی حاضران برداشت، گفت که: این مرد هر چه از مال جهان داشته بر طبق اخلاص گذاشته است و از ما به کمک می خواهد، آنچه را که در پیشگاه باری به بال پشه ای برابری نکند (مفقود سلطنت روی زمین). رای من آنست که از یاری وی رو نگردانیم و ناامیدش از این در باز نرانیم. پس دست دعا برداشت و مسئولش اجابت کردند … چون تیمور از سرای شیخ بازگشت اقبال بدو روی آورد و روزگارش دمساز گشت و همچنان طریق تعالی سپرد تا جهانی را به آشفتگی و پریشانی دچار کرد.
کودکی تیمور از زبان خود او
تنها مردم و به پیروی از آنها، تاریخ نویسان درباره تیمور به افسانه پردازی نپرداخته اند بلکه ظاهرا خود او نیز کوشش دارد که تولد خود را به خواب نما و پیشگوئی و غیره مربوط سازد. به موجب کتابی که می گویند تیمور به قلم خود نوشته است، گوشه هائی از دوران زندگی کودکی و نوجوانی خود را شرح داده است. این کتاب را یک محقق فرانسوی بنام (مارسل پریون) گردآوری و تالیف کرده و در ایران تحت نام (منم تیمور جهان گشا) به وسیله آقای ذبیح ا… منصوری ترجمه گردیده است. در این کتاب (که اگر نوشتن آن به وسیله تیمور صحت داشته باشد) تیمور ماجرای تولد و خوابی را که پدرش یکسال قبل از تولد او دیده چنین شرح می دهد: قبل از اینکه من متولد شدم، پدرم خواب دید که مردی نیکو منظر، مثل فرشته مقابلش نمایان شد و شمشیری بدست پدرم داد. پدرم شمشیر را از آن مرد گرفت و از چهار سمت به حرکت در آورد و بعد از خواب بیدار شد و ظهر روز بعد، که برای ادای نماز به مسجد رفت، موضوع خواب خود را برای «شیخ زیدالدین» امام مسجد محله، تعریف کرد. شیخ به او گفت تعبیر خواب تو اینست که خداوند پسری به تو خواهد داد که با شمشیر خود جهــان را خواهد گرفت و دین اسلام را در سراسر جهــان توسعه می دهد. زنهار که از تربیت او غفلت نکنی، باید که بعد از تولد این پسر را وادار کنی درس بخواند و خط بنویسد و قرآن را یاد بگیرد. تیمور می گوید: وقتی سال بعد، من متولد شدم پدرم راجع به اسم من با امام مسجد مشورت کرد و امام مسجد گفت که اسم پسرت را تیمور بگذار که به معنی آهن است تیمور می گوید: اولین چیزی که از دوره کودکی به یاد دارم، صدای مادر است که روزی به پدرم گفت: این پسر چپ است و با دست چپ کار می کند. لیکن بزودی معلوم شد که فرض نه چپ هستم و نه راست. بلکه با هر دو دست کار می کردم و بعدها وقتی نزد آموزگار رفتم و شروع به درس خواندن کردم با هردو دست می نوشتم و پس از اینکه به سن رشد رسیدم، با هر دو دست شمشیر می زدم و تیر اندازی می کردم و امروز هم که هفتاد سال از عمر من می گذرد، چپ و راست برایم فرقی ندارد. وقتی مرا برای فرا گرفتن سواد، نزد آموزگار فرستادند، به قدری خردسال بودم که نمی توانستم روی لوح چوبی خود موم بمالم.
فهرست مطالب
مقدمه
تیمور و زندگینامه او
نام صحیح تیمور چیست؟
پدر تیمور لنگ چه کسی بود؟
آیا تیمور از نسل چنگیز است؟
افسانه های عجیب
دعای پیر طریقت
کودکی تیمور از زبان خود او
حافظ القرآن، اولین لغب تیمور
آموزش اسب سواری و تیر اندازی
دوره های نوجوانی و جوانی
فقر و آرزوی جهان گشایی
خواهر سلطان، همسر تیمور
تیمور در آئینه تاریخ
سیمای تیمور به روایت عربشاه
سیمای حقیقی تیمور لنگ
انتقام وحشتناک تیمور از مردم سیستان و کشتن جلبان
مجازات در قشون تیمور
ثروت تیمور
گروگانهای ملل مغلوب نزد تیمور
پرچم سیاه نشانه قتل عام شهرها
کنگره اسلامی، پس از قتل عام دمشق
مسجد متحرک تیمور
در میدان های جنگ
تیمور در چشم یک اسقف ارمنی
حاکم سلطانیه در دیگ آب جوش
لشگریان تیمور از چه کسانی بودند؟
یورشهای معروف تیمور
نقشه ترور تیمور
… و مرگ آمد
مراسم دفن تیمور و قبر او
نتیجه گیری
منابع
مقاله فوق دارای صفحه مشخصات، فهرست مطالب و 18 صفحه متن با رعایت کامل صفحه بندی می باشد. همچنین فونت های کار شده برای متن مقاله B Nazanin(14) و برای تیترهای داخل مقاله B Titr می باشند.
قیمت این مقاله 1900 تومان می باشد، جهت پرداخت و دریافت مقاله روی تصویر زیر کلیک کنید.
نوشته شده در 5 خرداد 1400