مقدمه
سرگذشت جلال، سند زنده پويايي، جسارت و ستيهندگي روشنفكري اصيل در ايران است. جلال مدارج حزب توده را طي كرد تا سرانجام به در بسته اي رسيد كه پشت آن، صداي راديوي مسكو بلند بود و به همين دليل از حزب توده روي گرداند. در نهضت ملي شدن صنعت نفت نيز وجود افراد و جريانهاي مشكوك و نيز شائبه ي قدرت، باعث روي گرداني او از سياست و سياسيكاري شد. به قبله هاي غرب و شرق- اروپا، آمريكا، اسرائيل، و شوروي ـ سفركرد و از هر كدام خوشه اي چيد. پياده و سواره تمام ايران را گز كرد و از نزديك با مردمي كه براي آنها مي نوشت، آشنا شد. شيوه ي جديدي براي مردم شناسي در علوم اجتماعي بنا نهاد. از مدرك دكتراي ادبيات دل كند تا بتواند به فهم و نقد ادبيات بپردلزد و خود يكي از بهترين نويسندگان داستان كوتاه در ايران بود. او در تئاتر، فيلم، داستان، نقاشي و معماري، منتقد و صاحب نظر بود و در متن جريان روشنفكري و مبارزاتي آن روزگار، حاضر بود و البته خود يكي از افراد جريان ساز در اين حوزه. اما آنچه از جلال براي امروز آموزنده است، آزادگي و آرمان گرايي اوست. او خود را ” نفس نفي وضع موجود ” مي دانست و ” در سياست هميشه بدنبال معصوم مي گشت “. هرگز به آنچه داشت، قانع نبود. نه از جستجو ابايي داشت و نه از پذيرش عقايد خلاف آمد عادت و غير مرسوم. به گونه اي كه در سالهاي آخر عمر، بازگشتي به مذهب داشت و اين بازگشت، با عرف روشنفكري آن روزگار چندان سازگار نبود.
رفتار جلال با همنسلان خود هرگز با مجامله و تعارف همراه نبود و نقدهاي وي از زندگان بسيار تندتر و صريحتر بود تا نقد از مردگان و اين رفتار در زندگي اجتماعي و روشنفكري ما به شدت كمياب است.
جلال در مسير شدن و تكامل، تمام مكاتب و جريانهاي مطرح روزگار خود را آزمود و چون استقلال و حريت در آنها نديد، (لا احب الافلين) گويان رويي گرداند و سرانجام نزديك به ديار روحانيت و روشنفكر آن زمان مأوا گزيد. نامه هاي جلال به حضرت امام، بخشهايي از در خدمت و خيانت روشنفكران و تقديم نامه آن، خسي در ميقات و تئوري شهادت در نون و قلم، گواه اين تقريب است.
به جلال و آثار او بايد به چشم يك سالك نگاه كرد. آثار اوليه وي، كه مقابل تحجر ديني و حتي گاهي خود دين بوده، معلول سرخوردگي او از دين و رفتار دين داران است ؛ اما با گذر زمان و انباشت تجربيات فراوان، جلال بار ديگر به دين روي مي آورد. درباره ساير عقايد متفاوت جلال نيز بايد همين پويايي را لحاظ كرد. نبايد با يك بخش از آثار يا رفتار جلال، او را مورد قضاوت قرار داد ؛ بلكه مجموعه آثار و زندگي وي، يك جريان است كه اين جريان و روند، براي نسل امروز ما درس آموز است و مي تواند مرجع و راهنماي فكري اين نسل باشد.
زندگی و آثار
در تاريخ پنج شنبه يازدهم آذر 1302 هجري شمسي، مطابق با بيست و يكم شعبان 1342 هجري قمري، در محله ” سيد نصر الدين ” (محله بازار) تهران و در خانواده اي مذهبي، فرزندي بدنيا آمد كه پدرش پشت قرآن او را ” سيد حسين ” ملقب به ” جلال الدين ” ناميد و در شناسنامه نام و نام خانوادگي او “جلال الدين سادات آل احمد ” قيد گرديد ؛ اما خود او با نام ” جلال آل احمد ” امضا كرده و مطلب مي نوشت.
پدرش ” سيد احمد طالقاني “، امام جماعت مسجد پاچنار و مسجد لباسچي، از روحانيون برجسته زمان خود بود و مادرش، ” امينه بيگم اسلامبولچي ” خواهر زاده ” شيخ آقا بزرگ تهراني “، صاحب الذريعه. آل احمد خود در اين باره مي نويسد:
“در خانواده اي روحاني (مسلمان _ شيعه) بر آمده ام. پدر و برادر بزرگ و يكي از شوهر خواهرهام در مسند روحانيت مردند و حالا برادر زاده اي و يك شوهر خواهر ديگر، روحاني اند و اين تازه اول عشق است. الباقي خانواده هم مذهبي اند ؛ با تك و توك استثنايي. “
مراحل زندگي آلاحمد را مي توان در پنج دوره زماني زير خلاصه نمود:
- 1322-1302: دوران كودكي و نوجواني ؛
- 1326-1322: دوران جواني و عضويت در حزب توده ؛
- 3- 1332-1326: انشعاب از حزب توده و عضويت در حزب زحمتكشان و نيروي سوم ؛
- 4- 1341-1332: انشعاب از نيروي سوم و “نگريستن در خويش ” ؛
- 5- 1348-1341: در جستجوي اصلتها و تأمل در” غرب زدگي ” تا وفات.
حال به اختصار به تشريح هر يك از مراحل فوق مي پردازيم:
فهرست مطالب
مقدمه
زندگي و آثار
كودكي و نوجواني
غربزدگي
تعريف غرب و شرق
پديده غربزدگي
علل توسعه نيافتگي ايران
علل داخلي
نامناسب بودن شرايط اقليمي
اختلافات مذهبي و برداشت مبتذل از مذهب
علل خارجي
علل توسعه يافتگي غرب
مقاله فوق دارای صفحه مشخصات، فهرست مطالب و 17 صفحه متن با رعایت کامل صفحه بندی می باشد. همچنین فونت های کار شده برای متن مقاله B Nazanin (14) و برای تیترهای داخل مقاله B Titr می باشند.
قیمت این مقاله 3000 تومان می باشد، جهت پرداخت و دریافت مقاله روی تصویر زیر کلیک کنید.
نوشته شده در 4 خرداد 1400