مقدمه
انسان در بهره مندي از هوا و غذا وزمين وخورشيد امتيازي بر حيوانات ندارد بلكه گاهي حيوانات بر او امتياز دارند مثلا چهارپايان بيشتر و راحت تر غذا مي خورند و به ظرف شويي و سرخ كردن و پختن نياز ندارند، لباس آنها بدون دوخت واتو وشست وشو تامين است ، آنچه به انسان ارزش ميدهد عقل و علم او را از انحراف بازانسان در بهره مندي از هوا و غذا وزمين وخورشيد امتيازي بر حيوانات ندارد،بلكه گاهي حيوانات بر او امتياز دارند مثلا چهارپايان بيشتر و راحت تر غذا ميخورند و به ظرف شويي و سرخ كردن و پختن نياز ندارند ، لباس آنها بدون دوخت واتو وشست وشو تامين است آنچه به انسان ارزش ميدهد عقل و علم اوست و آنچه عقل و علم او را از انحراف باز ميدارد ايمان وتعهد اوست.
در اينجا نقش عبادت ونماز به خوبي روشن مي شود زيرا “نماز يك مكتب عملي براي پرورش ايمان و تعهد است.”
شما با قصد قربت به همهِ اهداف مادي پشت مي كنيد.
با “الله اكبر”همه قدرتها را تحقير مي كنيد.
با “الحمد لله”خود را از بله قربان گوئيهاي اين وآن مي رهانيد.
با”رب العالمين”يك قدرت لربي را بر تمام هستي حاكم مي دانيد.
با”الرحمن الرحيم”سرچشمه هستي را رحمت مي دانيد.
با”مالك يوم الدين”مسيرو آينده را روشن مي كنيد.
با”اياك نعبد”مسير خود را كه فقط رضايت و بندگي اوست روشن مي كنيد.
با”اياك نستعين”استقلال در مسير و روش خود را اعلام مي كنيد.
با”اهدنا الصراط المستقيم” بزرگترين خواسته ها رامطرح مي كنيد.
با”صراط الذين انعمت عليهم”الگو ها را مشخص مي نماييد.
با”غير المغضوب عليهم و لا الضالين”نسبت به گروه هاي انحرا في كه انسان هاي پاك را اغفال مي کنند
هشدار مي دهيد.
آري نماز با هر حرف و كلمه اش تفكر و عمل و شيوه و الگو و خواسته و خط و آينده را روشن مي كند.
امام خميني (ره)فرمودند: نماز كار خانه ي آدم سازي است و اين ترجمه آيه ي”ان الصلوه تنهي عن الفحشاءو المنكر” است كه مي فرمايد: همانا نماز از فحشا و منكر انسان را باز مي دارد.
بزرگترين اهرم براي طرد شيطان نماز است كه كار شيطان يا غفلت است كه نماز يا خدا را زنده كرده و غفلت زدايي مي كند. يا تغيير دادن الگوها و خواسته ها و هدفها است كه هر كلمه ي نماز سدي در برابر وسوسه ها و انحرافهاي شيطاني است. در نماز كامل آن قدر شرايط و آداب نهفته شده است كه تمام نظامها و روابط انساني را به طور خودكار تنظيم و اصلاح مي كند.
رابطه انسان را با بهداشت از طريق وضو وغسل وپاك بودن بدن و مسواك ولباس تميز و عطر زدن تنظيم مي كند.
رابطه انسان را با مردم از طريق شركت در جماعت و در كنار آنان قرارگرفتن وكمك به فقرا و تفقد ازغايبين مشخص مي-سازد. رابطه انسان را با نظام سياسي و حكومتي از طريق شرط ولايت در قبول نماز واين كه نماز بي ولايت پوچ است معين مي كند.
انسان را با ارزش ها از طريق انتخاب امام عادل براي جماعت و احترام به با تقواترين افراد براي صف اول و تعيين بهترين خوش صدا براي اذان و همراه داشتن زيباييها به هنگام رفتن به مسجد و اقامتگاه پيوند مي دهد.
رابطه انسان را با نظام اقتصادي از طريق حق و نا حق و حلال و حرام در مكان و لباس و غذا و ساير چيزها تنظيم ميكند.رابطه انسان را بادنياي غيب و همسوشدن با فرشتگاني كه داِِئما در صف و مشغول
عبادتند برقرار مي كند.
توجه به همه آثار تربيتي و بركات نماز كار مشكلي است ولي ما چند نمونه از آن در اينجا مي آوريم واطلاعات بيشتري را در مورد سلامت روحي و جسمي در اختيار شما قرار مي دهيم.
1- ادب در برابر سخن امام جماعت 2- مراعات حقوق ديگران 3- تغذيه و بهداشت 4- همسرداري 5-ولايت 6- بهداشت روحي وجسمي 7- نظم وترتيب 8- انعطاف و هماهنگي 9- اعتماد 10- ورزش 11-آموزش اجباري 12- خدمت وهنر 13- اخبار 14- امر به معروف و نهي از منكر 15-مطرح شدن قرآن.
نماز پرواز روح
در احاديث، از نماز به عنوان (مراجع مؤمن) ياد شده است. ليكن اين عروج و پرواز، نه در فضاي باز آسمان، بلكه در فضاي معنويت بندگي است و براي رسيدن به (قرب پروردگار)است، نه اوج گرفتن تا چند هزار پا در ارتفاع.
در يك مقايسه، مي توان طيران معنوي و عروج عرفاني يك نماز گزار را با يك خلبان و پرواز او در آسمان، مقايسه كرد، با با تفاوت هايي كه در اين دو پرواز وجود دارد: 1- بيشترين نيرو و فشار، هنگام كنده شدن هواپيما از زمين است، در عبادت و نماز هم، بيشترين سختي و فشار، غلبه بر هواي نفس و شروع به عبادت است 2- اهميت هر پرواز، به فرود سالم و بدون خطر هواپيماست. شروع عبادت هم، وقتي ارزش دارد كه پايان آن سالم و بدون آفت عجب و غرور و بدون ضايعه (حبط اعمال) باشد 3-هواپيما براي سوخت خود نياز به بنزين خالص ويژه دارد.
معراج روحي نمازگزار هم محتاج توجّه خالص و نفي
همه عبوديتهاست كه با بالابردن دست تا بيخ گوش و
نفي و(لا لبيك) گفتن به غير خدا خلوص نيّت بد ست
مي آيد 4- براي پرواز خلبان بايد از سلامت كامل برخوردار باشد، در نماز و بار يافتن به محضر خداوند نيز،(قلب سليم) لازم است(الّا من اتي ا…
بقلب سليم) 5- پرواز هواپيما با دو بال است و با
يك بال طيراني صورت نمي گيرد. در نماز هم، همراه با ارتباط با خدا، ارتباط سالم با مردم لازم است ودر كنار اداي(حق ا…) بايد (حق النّاس)ادا
كرد. قرآن همراه (يقيمون الصّلوه) معمولا (يؤتون الزّكوه) راهم دارد 6- هواپيما براي پرواز مقداري روي زمين حركت مي كند و دور بر مي دارد تا امكان برخواستن از زمين داشته باشد. مقدّمات نماز و اذان و اقامه و ذكرهاي مستحب نيز مقدّمه آن پرواز ملكوتي است. دعاهاي پس از نماز و ذكر تعقيبات هم حركت روي زمين پس از نشستن در(باند) است 7- در پرواز اولين خطا، آخرين خطا هم هست و سقوط همراه با نابودي است در عبادت نيز شرك و عجب و ريا، انسان را به درّه سقوط مي افكند، و ابليس با سابقه شش هزار سال عبادت با يك خطا و عصيان مطرود و ملعون ابدي مي شود 8- يك خلبان به فرمان برج و اتاق فرمان حركت مي كند و تابع دستور است. نماز و عبادت هم طبق دستور است و حتي يك دقيقه دير و زود يا خلاف قانون آنرا باطل مي كند 9- خلبان گاهي پرواز كرده و گاهي استراحت مي كند و هواپيما نيز سرويس مي شود.
انسان هم در كنار نيايش و عبادت گاهي هم به استراحت و لذّتهاي مباح و پرداختن به معاش نياز دارد و كسي همچون پيامبر خدا(ص) : گاهي (كل ّميني يا حميرا) مي گفتند 10- براي ارتباط خلبان با برج مراقبت و كنترل، فقط يك زبان بين المللي رسميّت دارد.ارتباط نمازگزار هم با خدا فقط با زبان عربي است و در عبادت حج نيز شروع احرام با (لبيك اللّهم لبيك) است 11- قبل از پرواز نياز به اطّلاعات است (نسبت به هواشناسي، نقشه خواني، جهت يابي و….) در عبادت نيز آگاهي هاي مقدّماتي لازم است و عبادت بدون علم و فقه بي ارزش است. در عبادت نيز آشنايي به احكام خدا لازم است. (الفقه ثم المتجر) تا چه رسد به نماز و عبادات 12- خلبان هر چه بالاتر مي رود واوج مي گيرد زمين در نظرش كوچكتر جلوه مي كند. انسان الهي هم هر چه بيشتر با عظمت خداوند آشنا مي شود، غير خدا در نظرش كوچكتر مي شود. به فرموده امير المؤمنين علي (ع):
(عظم الخالق في انفسهم و صغر مادونه في اعينهم)
13- هواپيما هر چه بزرگتر باشد تكانش كمتر و آرامش مسافرين بيشتر است در نماز و عبادات هم آنچه به صورت جمعي است (مانند نماز جماعت و حج) ثواب بيشتر و امكان قبولي افزونتر است 14- معمولا همراه خلبان كمك خلبان است براي موقع اضطراري. در نماز جماعت هم خوبست افراد عادل و متّقي در صف اوّل بايستند كه اگر براي پيش نماز مسئله اي پيش آمد يكي از آنان نماز جماعت را به آخر برساند 15- در پرواز وقتي خلبان از سرنشينان در اوج هستند از مسائل و مشكلات خانه و زندگي فاصله گرفته بي خبر مي شوند. در طيران معنوي هم وقتي روح اوج گرفت توجّه به ماديّات كمتر مي شود تا آنجا كه در نماز، تير از پاي حضرت امير (ع) مي كشند و متوجّه نمي شوند 16- دريك پرواز همينكه از آن اوج مقداري پايينتر مي آيد نامش را (كم كردن ارتفاع) مي گويند هرچند نسبت به زمينيان هنوز در اوج است ولي خودشان كاهش ارتفاع را از آن اوج نهايي نوعي قصور و تنزّل مي دانند و استغفار مي كنند و اين است مفهوم (حسنات الابرار سيئات المقربين) به هر حال نماز كه توجّه به خالق هستي و دل كندن از علايق دنيوي است، براي اهل معرفت يك پرواز به حساب مي ايد پروازي فراتر از طيران پرندگان در فضا يا پرواز هواپيما در جو و بالاتر از آن. آنچه انسان را زمين گير مي كند وابستگيهاي او به ماديّات و شهوات است. به قول سعدي:
طيران مرغ ديدي؟ تو ز پاي بند شهوت
به در آي تا ببيني طيران آدميّت
استقبال از نماز براي ورود به عبادت سازنده نماز به كليّه ي مقدّمه هاي جسمي و روحي، از نظر پاكي و نظافت در جسم و لباس و روح وآمادگي هاي ديگر نياز است.
نماز و بهداشت روحی روانی
نماز بهترين وسيله ايست كه ميان خالق و مخلوق ارتباط برقرار مي سازد و در اثر اين ارتباط انسان به بهره هاي عظيمي نائل مي گردد از جمله آنكه روح محدود بشر از منبع فياض و پر جود الهي استفاده هاي سرشاري برده و خود را از دايره تنگ و جنبه هاي محدود حيواني و شهواني رها مي سازد و در اثر اين رهايي و نجات و در اثر اين تكامل و جهش و در عوالم پاك و نوراني روحي سير مي كند و همين تكامل روحي در زندگي بشري عاليترين آثار را به جاي مي گذارد به حدي كه انسان به كليه حقايق زندگي آنچنانكه هست توجه و بينش عميق پيدا مي كند و حوادث و پيشامد هاي كوچك و پست نمي توانند او را از كوره در ببرند. خوشهاليها،غصه ها،ارتقاء رتبه ها و نيل به ثروتها و هر نوع خوب و بدها هرگز نمي توانند در روحيه او انحراف و اعوجاج به وجود آورند.
آنكس كه در برابر قادر متعال و خداي توانا و قهار پيشاني عبادت بر خاك مذلت و بندگي مي سايد و هر روز ده بار با كلمه اياك نعبد و ايا ك نستعين (به تو عبادت مي كنم و از تو استمداد جويم) از درگاه او استمداد و درخواست كمك مي كند. چگونه مي تواند خود را حاضر سازد كه در مقابل ارباب دنيا و گناهكاران ذليل گرداند؟ و زبان به عجز و چاپلوسي و دست نياز به اظهار فقر و احتياج بازگشايد؟
كسي كه هر روز چندين بار كلمه “اهدنا الصراط مستقيم” بر زبان جاري مي سازد چگونه مي تواد به راه معصيت و گناه كه راه انحراف از صراط مستقيم و جاده استوار حقيقت است،گام بگذارد؟ مگر اينكه عمل او از دايره الفاظ و عبارات عبور نكرده باشد و يا به دايره معني و محتوي نگذشته باشد؟
همانطور كه انسان با رعايت بهداشت و تغذيه مناسب، ساختمان بدنش سالم و نيرومند ميشود و روان و روحش با ارتباط با خداوند، توانمند گشته و از ظلمت و تاريكي هاي جهان رها مي گردد، و به سوي نور حركت مي كند، ديگر زرق و برقهاي زندگي جهان، او را نمي فريبد و در برابر وسوسه هاي گناه،خود را نمي بازد بلكه يوسفي مي شودكه وقتي در برابر زيبايي خيره كننده زني قرار گرفت دست رد بر سينه ي بانوي خطاكار مي زند و در برابر خداوند احساس شرمساري مي نمايد و مي گويد” من به خداي خود خيانت نمي كنم” و يا مانند آن يار وفادار علي كه به رهبر خود توهين نمي كند دست و پايش را قطع مي كنند و در حالي كه از تنش خون مي ريزد زبان را به ستايش مولاي خود علي مي گشايد و در آن لحظه زبانش هم مي برند، بدنش را قطعه قطعه مي كنند ولي به مولايش هرگز خيانت نمي كند.
تقويت اراده
نقش تصميم و اراده در سازندگي شخصيت بشر،و در قالب گيري آرزوها و رساندن انسان به اهداف مطلوب، جاي هيچ نوع گفتگو نيست، و سازندگان اجتماع در هر عصر و دوره اي،دارندگان اراده هاي قوي و استواري مي باشند كه كوچكترين ضعف و خللي دراراده ها و تصميمات آنان نفوذ نكرده باشد،بهترين روش تمرين عملي براي تقويت اراده و تصميم، انجام كارهاي مخالف تمايلات نفساني است و براي تأمين اين هدف، بهترين برنامه، همان نماز استكه شبانه روز پنج بار صورت مي گيرد و يك فرد نفس انساني را بر خلاف تمنيات خود،واميدارد.
انسان نماز گزار صبح زود از بستر گرم و نرم،خود را بيرون مي كشد و روح و جسم خود را با وضو و شست و شوي دست و صورت و مسح پاها،همزمان با وزش نسيمهاي ملايم بامدادي،طراوت و شادابي مي بخشد سپس رو به قبله،و در برابر يك نيروي لايزال سرمدي،كه جانبخش تمام موجودات و هستس ها است مي ايستد،و زبان به شكرگزاري و ثنا خواني و ستايش به درگاه او باز مي كند و آغاز دميدن صبح را كه مبداء فعاليتهاي روزانه است با يك عمل روحاني و معنوي عطر آگين مي سازد و اراده خود را با انجام چنين عملي پاك و روحاني،كه به ظاهر مخالف خواسته هاي حيواني و شهواني طبع بشري مي باشد،تقويت و استحكام مي بخشد با اين عمل مثبت ناخود آگاه به خويشتن تلقين مي كند:
كه من توانايي آن را دارم هر آنچه را كه مخالف طبع و ميل من است انجام دهم و در زندگي روزانه مي توانم بر خلاف خواهش هاي ميلي گام بردارم پس شخصي نيرومند و توانايم.
و با پايان رساندن نماز با كلمات… السلام علينا و علي عبادالله الصالحين ” درود بر ما و بندگان نيكو كار و شايسته خدا باد ” و امثال اين چنين جمله ها خويشتن را نسبت به انجام خير و نيكوكاري تشويق و خود را آماده و مصمم ورود به جرگه صالحان و نيكوكاران مي سازد…
اين تمرين را سر ظهر نيز كه بحران و كوران فعاليتهاي روزانه ي او است و انسان غرق در مسائل مادي و زندگي است تكرار مي كند و شب هنگام نيز، كه وقت ميل به استراحت و نوازش جسم و تن است تكرار مي سازد به اين ترتيب شيوه هاي تمرين و تقويت اراده و تصميم را در خود به حد اعلي مي رساند.
همانطور كه بدن با ورزش و نرمش نيرومند مي شود و ماهيچه ها قوي مي شود نيروي اراده هم با تمرينهاي مخصوص نيرومند خواهد شد.
انسانهائيكه در زندگيشان بي اراده هستند و مانند عروسكهاي كوكي هر لحظه در دست اين و آن قرار مي گيرند بطور يقين در صحنه زندگي شكست مي خورند و نابود مي شوند و با مختصر فشار و ناراحتي، خود را مي بازند، مانند آن گل ناز پرورده اي كه زير درختي روئيده شده و با وزش باد سرد يا گرم پژمرده مي شود و نابود مي گردد.
بهداشت روان و تن
نمازگزار وظيفه دارد هر روز صبح زود از خواب بيدار شود و فريضه الهي را انجام دهد پس به اين ترتيب به صبح خيزي عادت مي كند و از هواي آزاد بامدادي و نسيم روحبخش پگاه بهره مند مي شود،و با وضو گرفتن و رساندن آب به دست و صورت و يا به سلولهاي حساس بدن،طراوت و شادابي مي گيرد و با مسواك كردن دندان و استنشاق (آب به بيني كشيدن) و مضمضه(گرداندن آب در فضاي دهان) در چندين نوبت متوالي،بقاياي مواد غذايي دندان و آثار گرد و غبار و ذرات بيني و با تميز كردن اخلاط آن، كه مهمترين مجراي تنفسي بدن است آنها را از آفات و عوارض و بيماري ها مصون مي دارد.
امروز اهميت مسواك و خواص اعجاز آميز آن،مورد توجه خاص پزشكان قرار گرفته است و اهميت استنشاق (رساندن آب به بيني) و تأثير آن بر روي اعصاب سمپاتيك( كه از نخاع ستون فقرات سرچشمه گرفته و در سلسله اعصاب مغز تمركز پيدا كرده اند) مطالب مفيد فراواني از طرف متخصصين فن گفته شده است چنانكه آزادي تنفس و رساندن اكسيژن هوا به پوست بدن (در حال مسح سر و پا) در سلامت بدن، تأثير محسوس و فوق العاده اي دارد.
و فايده غسل بعد از جنايت در انبساط اعصاب و ايجاد جريان خون و زدودن ميكربها و آلودگي ها،جاي گفتگو نيست. اينها آثار و فوايدي است كه نمازگزار هميشه به صورت طبيعي و عادي و بدون توجه به منافع شخصي،آنها را رعايت مي كند و به گفته ارزشمند پيشواي عاليقدر خود كه مي فرمايد”بناي اسلام بر نظافت و پاكيزگي است ” خود به خود جامه عمل مي پوشاند و به دنبال آن بهداشت تن و بهداشت روان را تأمين مي سازد.
نماز و تأمين امنيت اجتماعي
محتشم مؤمني اشاره
درنخستين بخش از مقاله «نماز و امنيت»، پيرامون جايگاه و اهميت امنيت در زندگي بشر و نقش نماز در ايجاد امنيت فردي در بعد روحي سخن گفتيم. در دومين و آخرين بخش اين مقاله، نماز به عنوان مهمترين عامل موثر در ايجاد امنيت فردي در بعد جسماني ويژه نقش نماز در تأمين امنيت اجتماعي مورد بررسي قرار مي گيرد. با هم آن را مي خوانيم:
بايد دانست كه «نماز»، تنها در بعد روحي، تأمين كننده «امنيت فردي» نمي باشد بلكه «امنيت فردي» آدمي را در بعد جسماني نيز تأمين مينمايد، زيرا بخشي از مقوله «امنيت فردي» وابسته به جسم و بدن مادي انسان است. درست است كه مهمترين جنبه اين موضوع، همانا بعد روحي و رواني آن ميباشد، ولي آنچه مسلم است «امنيت جسماني» كه عبارت است از «سلامت وپاكيزگي ظاهري» نيز دراين جهت بي تأثير نمي باشد و «نماز» دراين جهت نيز منشأ اثر بسياري مي باشد.
انسان نمازگزار،براي آنكه از عبادت خود بهره كافي برده باشد، خود را مقيد به رعايت اصول بهداشتي مي داند، از استعمال و استفاده مسواك و تميزكردن دندان ها و دهان غفلت نمي كند چرا كه مي داند:
«از حضرت رسول(ص)، منقول است كه دو ركعت نماز كه با مسواك باشد بهتراز هفتاد ركعت نماز كه بي مسواك باشد.»
او براي هر نماز و به هنگام ايستادن دربرابر خداوند، موهاي سر را آراسته كرده و شانه مي كند زيرا:
«درحديث حسن از امام موسي كاظم(ع) منقول است. درتفسير آيه كريمه «خذوا زينتكم عند كل مسجد» يعني بگيريد زينت خود را نزد هر مسجدي، حضرت فرمود: از اين زينت است شانه كردن پيش از هر نمازي»
نمازگزار حقيقي به هنگام نماز بوي خوش و عطر استفاده مي كند زيرا:
«از حضرت امام جعفر صادق(ع) مروي است كه: نماز كسي كه خوشبو باشد بهتر است از هفتاد نماز كه بي بوي خوش باشد.»
و علاوه براين ها، او براي هر نماز ناگزير از وضوساختن و در موارد لزوم غسل نمودن است، جامه هاي پاكيزه بر تن مي كند و با لباسي آلوده و بوي ناك، به نماز نمي ايستد. خود را مقيد مي داند به گرفتن و چيدن ناخن ها و زدودن موهاي اضافي از بدن، چرا كه اين همه در ازدياد پاداش نماز دخيل بوده و راه وصول به قرب پروردگار را هموارتر مي سازد و درنتيجه تقيد به چنين امري است كه نمازگزار «امنيت فردي» خود را در بعد جسماني نيز تأمين نموده و بالمآل «نماز»، جسم و جان او را در حصاري از امنيت و آسايش قرار مي دهد.
مرحوم شهيد ثاني درباره نماز مي گويد:
” سعادت و خوشبختي و دريافت فيوضات رباني هنگامي به نمازگزار دست خواهد داد كه با تمام وجود و با تمام اخلاص و توجه به الفاظ و معاني به نشست و برخواستهاي نماز عنايت داشته باشد و در اسرارو رموز آن تفكر و تأمل نمايد و در حال نماز از همه،جز پروردگار عالم، قطع علاقه و ارتباط كند و با كمال صدق و اخلاص، تنها و تنها به سوي او رو آورد و با گفتن “اشهد ان لا اله الا الله”( جز خدا، معبود ديگري نيست) با حضرت يكتا تجديد عهد نمود و پيمان بندد و فكر و ذكرش واقعا” خدا باشد و بس… اينگونه نماز است كه انسان را از زشتيها و پليديها باز داشته و باعث تقرب وسعادت واقعي انسان مي گردد”
كه در شبانه روز چند بار با خداي خود راز ونيار مي كنند و دل را به او مي سپارند و با اهريمن وجود خود، مي جنگند، داراي اراده اي استوارند. آنها مانند آن درختهاي نيرومند كوهستاني هستند كه با طوفانهاي سهمگين از پا نمي افتند و با وزش بادهاي گرم و داغ، پژمرده نمي شوند، در كارهاي خود سريع تصميم مي گيرند و دو دلي و حيرت زدگي در رفتار و كردار خود ندارند، در برابر گناهان و لغزش ها و تقاضاي نا مشروع محكم مي ايستند و تسليم نمي شوند و ارزش و شخصيت خود را به هيچ قيمتي نمي فروشند و از هيچ ملامت و سرزنشي هم نمي هراسند.
آنانيكه نمازگزارند ولي صفات نمازگزاران را ندارند كساني هستند كه نتوانسته اند از نماز بهره بگيرند، آنان اسير لفظ و حركات كلمات بوده اند و به اسرار و نكته هاي آن توجهي نداشته اند چنين نمازگزاري بقول پيامبر، مانند آن كلاغي است كه نك بر زمين مي زند و جز خستگي چيزي به دست نخواهد آورد.
ما الگوي نمازهاي ارزنده و ثمر بخشي را در زندگي پيشوايان مذهبي خود به خوبي مي يابيم.
چند نمونه:
1) يكي از همسران رسول خدا مي گويد:
وقتي كه رسول خدا با ما مشغول صحبت بود و وقت نماز فرا مي رسيد در چهره حضرت حالتي پيدا مي شد كه گويا مارا نمي شناخت زيرا وقت ملاقات با محبوب فرا رسيده بود.در 2) حالات حضرت زهرا (س) چنين رسيده است كه وقتي اين بانو مي خواست به نماز بايستد قلبش مي طپيد و حالش دگرگون مي شد.
3) درباره علي (ع) چنين نوشته اند:
هنگامي كه مي خواست وضو بگيرد رنگ چهره اش تغيير مي كرد و زمانيكه وقت نماز مي رسيد سيمايش دگرگون مي گشت، شخصي از علت اين دگرگوني سؤال كرد:
حضرت فرمود:”وقت پرداخت امانت الهي فرا رسيده است”.
نوشته شده در 8 خرداد 1400