ویژگی های رهبر اسلامی

ويژگيها و شرايط رهبر اسلامي

معيار امامت

شگفتا ! آيا معيار خلافت، صحابي پيامبر بودن است؟ اما صحابي بودن و خويشاوندي ملاك نيست.

ويژگي و فضائل امام

آنگاه كه همه از ترس سست شده، كنار كشيدند، من قيام كردم وآنگاه كه همه خود را پنهان كردند من آشكارا به ميدان آمدم، و آن زمان كه همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت كه همه باز ايستادند من با راهنمايي نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف صدايم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پيشتاز بودم. زمام امور را بدست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز كردم، و پاداش سبقت در فضيلت ما را بردم. كسي نمي توانست عيبي در من بيابد، و سخن چيني، جاي عيب جويي در من نمي يافت. ذليل ترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را بازگردانم، و نيرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او باستانم.

ويژگي امام علي

من براي واداشتن شما به راه هاي حق، كه در ميان جاده هاي گمراه كننده بود، به پاخاستم در حالي كه سرگردان بوديد و راهنمايي نداشتيد، تشنه كام هر چه زمين را مي كنديد قطره آبي نمي يافتيد. امروز زبان بسته را به سخن مي آورم.دور باد رأي كسي كه با من مخالفت كند ! از روزي كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نكردم ! كناره گيري من چنان حضرت موسي برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براي اين بود كه مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاكم گردد. امروز ما و شما بر سر دوراهي حق و باطل قرار داريم، آنكس كه به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمي ماند.

ويژگيهاي رهبر اسلامي

اي مردم ! سزاوارترين اشخاص به خلافت، آن كسي است كه در تحقق حكومت نيرومندتر، و در آگاهي از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگري به فتنه انگيزي برخيزد، به حق بازگردانده شود، و اگر سرباز زد، با او مبارزه شود. به جانم سوگند ! اگر شرط انتخاب رهبر، حضور نمامي مردم باشد هرگز راهي براي تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلكه آگاهان داراي صلاحيت و راي رهبر و خليفه را انتخاب مي كنند. آنگاه نه حاضران بيعت كننده، حق تجديد نظر دارند و نه آنان كه در انتخابات حضور نداشتند، حق انتخابي ديگر را خواهند داشت. آگاه باشيد من با 2 كس پيكار مي كنم به كسي كه چيزي را ادعا كند كه از آن دو نباشد، و آنكس كه از ادعاي حق سرباز زند.

ضرورت خودسازي رهبران و مديران

كسي كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران بپردازد، خود را بسازد و پيش از آنكه به گفتار تربيت كند، با كردار تعليم دهد، زيرا آنكي كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعليم است از آنكه ديگري را تعليم دهد و ادب بياموزد.

شرايط رهبر اسلامي

خدايا من نخستين كسي هستم كه به تو روي آوردم، و دعوت تو را شنيد و اجابت كرد، همانا شما دانستيد كه سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان و غنيمتها و احكام مسلمين ولايت و رهبري يابد، و امامت مسلمين را عهده دار شود، تا در اموال آنها حريص گردد. و نادان نيز لياقت رهبري ندارد تا با ناداني خود مسلمانان را به گمراهي كشاند، و ستمكار نيز نمي تواند رهبر مردم باشد، كه با ستم حق مردم را غضب و عطاهاي آنان را قطع كند، و نه كسي كه در تقسيم بيت المال عدالت ندارد، و رشوه خوار در قضاوت نمي تواند امام باشد. زيرا حق را به صاحبان نمي رساند، و آنكس كه سنت پيامبر را ضايع كند، لياقت رهبري ندارد، زيرا كه امت اسلامي را به هلاكت مي كشاند.

شرايط رهبر اسلامي

پس بايد امام و راهنماي مردم راست بگويد و راه خرد بپيمايد و از فرزندان آخرت باشد كه از آنجا آمده و به آنجا خواهد رفت پس آنكه با چشم دل بنگرد، آغاز كارش آن است كه بينديشد آيا عمل او به سود اوست يا زيان او اگر به سود است ادامه دهد و اگر به زيان است توقف كند. پس بيننده بايد به دقت بنگرد آيا رونده راه مستقيم است يا واپس گرا؟

وصف يكي از رهبران الهي

بر آنان فرمانروايي حاكم شد، كه كارها را به پاداشت و استقامت ورزيد، تا دين استوار شد.

شرايط تحقق اوامر الهي

فرمان خدا را بر پا ندارد، جز آنكس كه در اجراي حق مدارا نكند، سازشكار نباشد و پيرو آرزوها نگردد.

اخلاق اختصاصي رهبر

آگاهي و مضلوميت امام

من همواره با ياري انسان حق طلب، بر سر آنكس مي كوبم كه از حق روي گردان است و با ياري فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را در هم مي شكنم، تا آن روز كه دوران زندگاني من به سر آيد. پس سوگند به خدا ! من همواره از حق خويش محروم ماندم و از هنگام وفات پيامبر تا امروز حق مرا از من بازداشته و به ديگري اختصاص دادند.

اخلاق كارگزاران حكومتي

خشم را فرونشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش، و در حكومت مدارا كن تا آينده خوبي داشته باشي، نعمتهايي كه خدا به تو بخشيده نيكودار و نعمتهايي كه در اختيار داري تباه مكن، و چنان باش كه خدا آثار نعمتهاي خود را در تو آشكار بنگرد.

شايعه پراكني و تهمت عليه رهبري :

به من خبر دادند كه ميگوييد علي دروغ مي گويد ! خدا شما را بكشد، بر چه كسي دروغ روا داشته ام؟ آيا به خدا دروغ روا داشتم؟ در حالي كه من نخستين هستم كه به خدا ايمان آوردم يا بر پيامبرش؟ در حالي كه من اول كسي بودم كه او را تصديق كردم ! نه، به خدا هرگز ! آنچه گفتم واقعيتي است كه شما از دانستن آن دوريد، و شايستگي درك آن را نداريد، مادرتان در سوگ شما زاري كند. پيمانه علم را به شما رايگان بخشيدم اگر ظرفيت داشته باشيد.

اخلاق رهبري با خويشاوندان

همانا زمامداران را خواص و نزديكاني است كه خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين واگذار مكن حق را به صاحب حق، هر كس كه باشد، نزديك يا دور بپرداز. و در اين كار شكيبا باش. هرگاه رعيت بر تو بدگمان گردد عذر خويش را آشكارا با آنان در ميان بگذار و با اين كار از بدگماني نجاتشان ده، كه اين كار رياضتي براي خودسازي تو و مهرباني كردن نسبت به رعيت است و اين پوزش خواهي تو آنان را به حق وا مي دارد.

اصول و روابط اجتماعي رهبران

تا مي تواني، با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند. كه ستايش بي اندازه، خودپسندي مي آورد و انسان را به سركشي وا مي دارد. هرگز نيكوكار و بدكار در نظر يكسان نباشد زيرا نيكوكاران در نيكوكاري بي رغبت و بدكاران در بدكاري تشويق مي گردند.

بدان اي مالك ! هيچ وسيله اي براي جلب اعتماد والي رعيت بهتر از نيكوكاري به مردم تخفيف ماليات و عدم اجبار مردم به كاري كه دوست ندارند نمي باشد پس به آنان كه بيشتر احسان كردي بيشتر خوش بين باش و به آنان كه بدرفتاري كردي بدگمان تر باش. و آداب پسنديده اي را كه بزرگان اين امت به آن عمل كردند و رعيت با آن اصلاح شدند بر هم مزن. با دانشمندان فراوان گفتگو كن و با حكيمان فراوان بحث كن كه ما به آباداني كه مايه آباداني و اصلاح شهرها است.

روش برخورد با مردم

مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چنان حيوان شكار مي باشي كه خوردن آنان را غنيمت داني. زيرا مردم دو دسته اند دسته اي برادر ديني تو و دسته اي در آفرينش همانند تو مي باشد. آنان را ببخشاي آنگونه كه دوست داري خدا تو را ببخشايد. هرگز با خدا مستيز كه تو را از كيفر او نجاتي نيست بر بخشش ديگران پشيمان مباش و از كيفر كردن شادي مكن به مردم نگريد من فرمان دادم  و من نيز فرمان مي دهم پس بايد اطاعت شود. كه اينگونه خود بزرگ بيني دل را به فساد مي كشد و دين را پژمرده مي كند.

هشدار از منت گذاري

مبادا با خدمتهايي كه انجام دادي بر مردم منت گذاري يا آنچه را انجام داده اي بزرگ شماري يا مردم را وعده اي داده پس خلف وعده نمايي.

هشدار از شتابزدگي :

مبادا هرگز در كاري كه وقت آن فرا نرسيده شتاب كني يا كاري كه وقت آن فرا رسيده سستي ورزي، و يا در چيزي كه ( حقيقت آن ) روشن نيست ستيزه جويي نمايي و يا در كارهاي واضح و آشكار كوتاهي كني تلاش كن تا هر كاري را در جاي خود و در زمان مخصوص به خود انجام دهي.

هشدار از امتياز خواهي

مبادا هرگز از آنچه كه با مردم مساوي هستي امتيازي خواهي از اموري كه بر همه روشن غفلت كني، زيرا به هرحال نسبت به آن در برابر مردم مسئولي و بزودي در پرده از كارها يكسو رود، و انتقام ستمديده از تو باز مي گيرند.

ارزش دورانديش و پرهيز از كوته فكري

حاصل كوته فكري، پشيماني، و حاصل دورانديشي سلامت است.

برخورد با تفكر ترك دنيا

خداوند بر پيشوايان حق، واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و نداري تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.

ضرورت رازداري

از رعيت، آنان را كه عيب جوترند از خود دور كن، زيرا مردم عيوبي دارند كه رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشكار گرداني، و آنچه كه هويداست بپوشاني، كه داوري در آنچه از تو پنهان است با خداي جهان مي باشد، پس چندان كه مي تواني زشتيها را بپوشان، تا آن را كه دوست داري بر رعيت پوشيده ماند خدا بر تو بپوشاند. گره هر كينه اي را بر مردم بگشاي و رشته هر نوع دشمني را قطع كن و از آنچه كه در نظر روشن نيست كناره گير. در تصديق سخن چين شتاب مكن، زيرا سخن چين گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر مي شود، اما خيانتكار است.

مسئوليتهاي اقتصادي رهبر

سخت گيري در مصرف بيت المال

گزارش از تو به من دادند كه اگر چنان كرده باشي، خداي خود را به خشم آورده اي، و امام خويش را نافرماني كرده اي. خبر رسيد كه تو غنيمت مسلمانان را كه نيزه ها و اسبهاشان گرد آورده، و با ريخته شدن خونهايشان به دست آمده و به اعرابي كه از خويشاوندان تواند، و تو را برگزيدند، مي بخشي ! به خدايي كه دانه را شكافت، و پديده ها را آفريده اگر اين گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده، و منزلت تو شب گرديده است ! پس حق پروردگارت را سبك مشمار و دنياي خود را با نابودي دين آباد مكن، كه زيانكارترين انساني. آگاه باش، حق مسلماني كه نزد من پاپيش تو هستند در تقسيم بيت المال مساوي است، همه بايد به نزد من آيند و سهم خود را از من گيرند.

هشدار از خيانت به بيت المال

همانا من،به راستي به خدا سوگند مي خورم ! اگر به من گزارش كنند كه در اموال عمومي خيانت كردي، كم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده، و در هزينه عيال، درمانده و خوار و سرگردان شوي ! با درود.

نكوهش از سوء استفاده در بيت المال

دشمنت بي پدر باد، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه مي بري ! سبحان الله ! آيا به معاد ايمان نداري و از حسابرسي دقيق قيامت نمي ترسي؟ چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مومنان و مجاهدان راه خدا، كنيزان مي خري و با زنان ازدواج مي كني؟ كه خدا اين اموال را به آنان واگذاشته، و اين شهرها را بدست ايشان امن فرموده است.

عدالت اقتصادي امام

آيا به من دستور مي دهيد براي پيروزي خود، از جور و ستم درباره امت اسلامي كه بر آنها ولايت دارم استفاده كنم؟ به خدا سوگند ! تا عمر دارم شب و روز برقرار است و ستارگان از پي هم طلوع و غروب مي كنند هرگز چنين كاري نخواهم كرد ! اگر اين اموال از خودم بود به گونه اي مساوي در ميان مردم تقسيم مي كردم تا چه رسد كه جزء اموال خداست. آگاه باشيد ! بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند زياده روي و اسراف است ممكن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا ببرد. اما در آخرت پست خواهد شد. كسي مالش را در راهي كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آنكه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود و دوستي آنان را متوجه ديگري ساخت پس اگر روزي بلغزد و محتاج كمك آنان گردد بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهد بود.

اصول اخلاق سياسي

اخلاق سياسي رهبر

اخلاق سياسي رهبر با توانگران (مسئوليت فرمانداري و اخلاق اجتماعي ) :

پس از ياد خدا و درود ! همانا تو از كساني هستي كه در ياري دين از آنها كمك مي گيرم و سركشي و غرور گناهان را در هم مي كوبم و مرزهاي كشور اسلامي را كه در تهديد دشمن قرار دارند حفظ مي كنم، پس در مشكلات از خدا ياري جوي، و درشتخويي را با اندك نرمي بيامرز. در آنجا كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن و در جايي كه جز با درشتي كار انجام مي گيرد، درشتي كن پر و بالت را برابر رعيت بگستران با مردم گشاده روي و فروتن باش و در نگاه و اشاره چشم، در سلام كردن با همگان يكسان باش تا زور مندان در ستم تو طمع نكنند، و ناتوانان از عدالت تو مأيوس نگردند.

هشدار از بدرفتاري با مردم

پس از نام خدا و درود همانا دهقانان مركز فرمانداريت، از خشونت و قساوت و تحقير كردن مردم و سنگدلي تو شكايت كردند. نه آنان را شايسته نزديك شدم يافتم، زيرا مشركند ونه سزاوار قساوت و سنگدلي هستند زيرا با ما هم پيمانند، پس در رفتار با آنان، نرمي و درشتي را در هم آميز، رفتاري توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روي را در نزديك كردن يا دور كردن رعايت كن.

قاطعيت رهبري در مشورت

بر تو است كه راي خود را به من بگويي، و من بايد پيرامون آن بينديشم آنگاه اگر خلاف نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كني.

هشدار از ريختن خون ناحق

از خونريزي بپرهيز و از خون ناحق پروا كن. كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهي را نزديك، و مجازات را بزرگ نمي كند و نابودي نعمتها را سرعت نمي بخشد و زوال حكومت را نزديك نمي گرداند. خون ناحق پايه هاي حكومت را سست و پست مي كند و بنياد آن را بركنده به ديگري منتقل مي سازد.

هشدار از خود پسندي :

مبادا هرگز دچار خود پسندي گردي و ستايش را دوست داشته باش كه اينها همه از بهترين فرصتهاي شيطان براي هجوم آوردن توست.

جايگاه صحيح مشورت

بخيل را در مشورت دخالت نده كه تو را از نيكوكاري باز مي دارد و از تنگدستي مي ترساند ترسو را در مشورت دخالت نده كه در انجام كارها روحيه تو را سست مي كند. حريص را در مشورت كردن دخالت نده كه حرص را با ستمكاري در نظرت زينت مي دهد. بدترين وزيران تو كسي است كه پيش از تو وزير بدكاران بوده، پس مبادا چنين افرادي محرم راز تو باشند. تو بايد جانشيناني بهتر از آنان داشته باشي كه قدرت فكري امثال آنها را داشته اما گناهان و كردار زشت آنها را نداشته باشد آنان را از خواص و دوستان نزديك و رازداران خود قرار ده. پس از ميان آنان افرادي كه در حق گويي از همه صريح ترند انتخاب كن چه خوشايند تو باشند يا نا خوشايند.

ستودن ياران نيكوكار

شما ياران حق و برادران ديني من مي باشيد، در روز جنگ چون پسر محافظ، دور كننده فرصتها و در خلوتها محرم اسرار من هستيد. با كمك شما پشت كنندگان به حق را مي كوبم و به راه مي آورم، و فرمانبرداري استقبال كنندگان را اميدوارم، پس ما با خيرخواهي خالصانه و سالم از هرگونه شك و ترديد ياري كنيد. به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.

وظايف نظامي رهبر

مسئوليتهاي رهبري و نظاميان

آگاه باشيد حق شما بر من آن است كه،جز اسرار جنگي هيچ رازي را از شما پنهان ندارم، و كاري را جز حكم شرع بدون مشورت با شما انجام ندهم، و در پرداخت حق شما كوتاهي نكرده، و در وقت تعيين شده به آن بپردازيم و با همه شما به گونه اي مساوي رفتار كنم اطاعت من بر شما لازم است و نبايد از فرمان من سرپيچي كنيد و در انجام آنچه سلاح است سستي ورزيد و براي رسيدن به حق تلاش كنيد. خوارترين افراد نزد من انسان كج رفتار است، كه او را به سختي كيفر خواهم داد، پس دستور العملهاي ضروري را از فرمانده هانتان دريافت داشته و از فرماندهان خود، در آنچه كه خدا امور شما را اصلاح مي كند، اطاعت كنيد.

آموزش نظامي به لشكريان

هرگاه به دشمن رسيديد، يا او به شما رسيد، لشكرگاه خويش را بر فراز بلنديها، يا دامنه كوه ها، يا بين رودخانه قرار دهيد، تا پناه گاه شما، و مانع هجوم دشمن باشد، جنگ را از يكسو يا دو سو آغاز كنيد، و در بالاي قله ها، و فراز تپه ها، ديدبانهايي بگماريد، مبادا دشمن از جايي كه مي ترسيد يا از سويي كه بيم نداريد، ناگهان بر شما يورش آورد، و بدانيد كه پيشاهنگان سپاه ديدبان لشكريانند، و ديدبانان طلايه داران سپاهند.

از پراكندگي بپرهيزيد، هر جا فرود مي آييد، با هم فرود بياييد، و هرگاه كوچ ميكنيد همه با هم كوچ كنيد، و چون تاريكي شب شما را پوشاند، نيزه داران را پيرامون لشكر بگماريد، و نخوابيد مگر اينك، چونان آب در دهان چرخاندن و بيرون ريختن.

روش برخورد با دشمن

هرگز پيشنهاد صلح از جانب دشمن كه خشنودي خدا درآن است رد مكن كه آسايش رزمندگان و آرامش فكري تو، و امنيت كشور در صلح تأمين ميگردد.

لكن زنهار ! زنهار ! از دشمن خود پس از آشتي كردن، زيرا گاهي دشمن نزديك مي شود تا غافلگير كند، پس دور انديش باش و حسن ظن خود را متهم كن(به دشمن سوءظن داشته باش)حال اگر پيماني بين تو و دشمن منعقد گرديد به عهد خويش وفادار باش و بر آنچه بر عهده گرفتي امانت دار باش. پس هرگز پيمان شكن مباش و در عهد خود خيانت مكن و دشمن را فريب مده زيرا كسي جز نادان بدكار بر خدا گستاخي روا نمي دارد.

پس فساد، خيانت، فريب در عهد و پيمان راه ندارد. مبادا قراردادي را امضاء كني كه در آن براي دغل كاري و فريب راه هايي وجود دارد، پس از محكم كاري و دقت در قرارنامه دست از بهانه جويي بردارد.

جبران خسارت در مانور جنگي

من نزد شما و پيماني كه با شما دارم از آزار رساندن سپاهيان به مردم بيزارم، مگر آنكه گرسنگي، سربازي را ناچار گرداند، و براي رفع گرسنگي چاره اي جز آن نداشته باشد. پس كسي را كه دست به ستمكاري زند كيفر كنيد و دست افراد سبك مغز خود را از زيان رسانيدن به لشكريان، و زحمت دادن به آنها جز در آنچه استثنا كردم باز داريد. من پشت سر سپاهم در حركتم، شكايتهاي خود را به من رسانيد و در اموري كه لشكريان بر شما چيره شده اند كه قدرت دفع آن را جز با كمك خدا و من نداريد، به من مراجعه كنيد كه با كمك خداوند آن را برطرف خواهم كرد.

حقوق و مسئوليت متقابل مردم و رهبري

مسئوليت رهبري

حاكم اسلامي پاسبان خدا در زمين اوست.

مسئوليتهاي رهبري

و براي من سزاوار نيست كه لشكر و شهر و بيت المال و جمع آوري حراج و قضاوت بين مسلمانان و گرفتن حقوق درخاست كنندگان را رها سازم و آنگاه با دسته اي بيرون روم و چونان تير نتراشيده در جعبه اي خالي اين سو و آن سو سرگردان شوم ! من چونان محور سنگ اسياب، بايد برجاي خود استوار بمانم تا همه امور كشور، پيرامون من و به وسيله من به گردش درآيد، اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زير آن فرو ريزد ! به حق خدا سوگند كه اين پيشنهاد بدي است ! من شما را به راه روشني بردم كه جز هلاك خواهان هلاك نگردند، آنكس كه استقامت كرد به سوي بهشت شتافت و آنكس كه لغزيد در آتش سرنگون شد.

حقوق اجتماعي رهبر

پس از ستايش پروردگار، خداوند سبحان، براي من، بر شما به جهت سرپرستي حكومت، حقي قرار داده، و براي شما همانند حق من، حقي تعيين فرموده است، پس حق گسترده تر از آن است كه وصفش كنند ولي بهنگام عمل تنگنايي بي مانند دارد !

حق اگر به سود كسي اجرا شود، ناگزير به زيان او نيز روزي بكار مي رود. اگر بنا باشد حق بسود كسي اجرا شود و زياني نداشته باشد، اين مخصوص نداي صبحان است نه ديگر آفريده ها به خاطر قدرت الهي بر بندگان.

حقوق متقابل مردم و رهبري

اي مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقي واجب شده است. حق شما بر من، آنكه از خير خواهي شما دريغ نورزم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم كنم، و شما را آموزش دهم تا بيسواد و نادان نباشيد. و شما را تربيت كنم تا راه و رسم زندگي را بدانيد. و اما حق من بر شما اين است كه به بيعت با من وفادار باشيد و در آشكار و نهان برايم خيرخواهي كنيد، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت كنيد.

حقوق متقابل رهبري و مردم

پس خداي سبحان برخي از حقوق خود را براي بعضي از مردم واجب كرد، و آن حقوق را در برابر هم گذاشت، كه برخي از حقوق برخي ديگر را واجب گرداند، و حقي بر كسي واجب نمي شود  مگر همانند آن را انجام دهد و در ميان حقوق الهي، بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است.

حق واجبي كه خداي سبحان، بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايداري پيوند ملت و رهبر، و عزت دين قرار داد. پس رعيت اصلاح نمي شود جز آنكه زمام داران اصلاح گردند و زمام داران اصلاح نمي شوند جز با درستكاري رعيت و آنگاه كه مردم حق رهبري را ادا كنند و زمام دار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يا بد و مردم در تداوم حكومت اميدوار و دشمن در آرزوهايشان مأيوس مي گردد. اما اگر مردم بر حكومت چيره شوند يا زمام دار بر رعيت ستم كند وحدت كلمه از بين مي رود. مردم از اينكه حق بزرگي فراموش مي شود احساس نگراني نمي كنند سپس در آن زمان نيكان خوار و بدان قدرتمند مي شوند. پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد، و نيكو همكاري نماييد. يكي از واجبات الهي، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن و برپا داشتن حق و ياري دادن به يكديگر است. نعمت خدا بر كسي بسيار نگردد، جز آنكه حقوق الهي بر او فراوان باشد.

ضرورت اطاعت از رهبري

من  پيشواي مومنان، و مال پيشواي تبهكاران است. همانا خداوند پيامبري راهنما را با كتابي گويا، و دستوري استوار برانگيخت. هلاك نشود جز كسي كه تبهكاراست، بدانيد كه بدعتها به رنگ حق درآمده و هلاك كننده اند، مگر خداوند ما را از آنها حفظ نمايد، و همانا حكومت الهي حافظ امور شماست، بنابراين زمام امور خود را بي آنكه نفاق ورزيد يا كرامتي داشته باشيد به دست امام خود بسپاريد.

به خدا سوگند ! اگر در پيروي از حكومت و امام، اخلاص نداشته باشيد، خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت كه هرگز به شما باز نخواهد گردانيد و در دست ديگران قرار خواهد داد.

پرهيز از مخالفت پس از انتخاب رهبر

پس از نام خدا و درود ! نامه پند آميز تو بدستم رسيد كه داراي جملات به هم پيوسته و زينت داده شده بود، كه با گمراهي خود آن را آراسته، و با بدانديشي خاص خود آن را امضاء كرده بودي، همانا بيعت براي امام يكبار بيش نيست و تجديد نظر در آن ميسر نخواهد بود، و كسي اختيار از سر گرفتن آن را ندارد ! و آن كس كه از اين بيعت عمومي سرباز زند، طعنه زن و عيب جو خوانده مي شود، و آن كس كه نسبت به آن دو دل باشد، منافق است.

روابط سالم متقابل رهبر و مردم

مردم ! از پست ترين حالات زمام داران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايشند، و كشورداري آنان بر كبر و خود پسندي استوار است. پس با من چنان صحبت كه با پادشاهان سركش سخن مي گويند حرف نزنيد و با ظاهر سازي با من رفتار نكنيد، كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براي او دشوارتر خواهد بود. پس از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خودداري نكنيد. پس همانا من و شما بندگان مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگاري نيست. به جاي گمراهي هدايت، و به جاي كوري بينايي به ما عطا فرمود.

نتيجه گيري

البته با توجه به شرايط جوامع امروز و اينكه تا چه اندازه فرمايشات حضرت در يك جامعه اسلامي در نظر گرفته و بكار برده مي شود، بحثي اختصاصي و مفصل را مي طلبد. اما با توجه به خطبه ها و نامه هاي حضرت علي اگر در جامعه مسلمانان، رهبر شرايط حكومت و رهبري جامعه اسلامي را نداشته باشد و مردم را مورد ظلم قرار دهد اين وظيفه خود مردم آن سرزمين است كه به پا خاسته و در جهت اصلاح رهبر و حكومت تلاش كنند و اگر فساد در رهبري به حدي باشد كه قابل اصلاح نباشد بايد به تغيير و براندازي آن حكومت اقدام كنند و به هيچ وجه نپذيرند كه زير سلطه حكومتي فاسد و غير اسلامي باشند. رهبر هم بايد در جهت اجراي عدالت و ساختن جامعه سالم كوشا باشد و همواره فرامين الهي را سرلوحه حكومت خويش قرار دهد.

منابع

كوثر كلام 2، مولف : مسلم قلي پور گيلاني

نهج البلاغه، مترجم : مرحوم دشتي

همچنین ببینید گوگل کروم

نوشته شده در 30 اردیبهشت 1400