«زندگانی امام رضا»
مقدمه
آیین مقدس اسلام، آخرین و جامع ترین آیین آسمانی است که رسالت رشد و تعالی انسان و تأمین سعادت دینی و دنیوی او را بر عهده دارد. برای دستیابی به این هدف، علاوه بر دستورها و برنامه های مشخص، اسوه هایی را ارائه داده است که گفتار و کردارشان برای دیگران، حجّت و الگو است.
وجود مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) و جانشینان معصوم او، آموزگاران و راهبران کاروان بشریّت به سوی کمال و ارزش های متعالی انسانی هستند که با گفتار و کردارشان در شرایط مختلف سیاسی و فرهنگی جامعه اسلامی، همواره هدایتگر انسان ها بوده اند.
وجود الگوهای تداوم بخش رسالت محمدی (صلی الله علیه و اله) علاوه بر منظر اعتقادی، از منظر تاریخی نیز برای تداوم مکتب اسلام و تکمیل معارف آن در تمامی صحنه های رویارویی حق و باطل، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
زندگانی و امامت امام رضا (علیه السلام)
امام رضا (علیه السلام) در یک نگاه
هشتمین پیشوای شیعیان در یازدهم ذیقعده، سال 148 هجری در مدینه متولد شد. امام صادق (علیه السلام) پیش از ولادت نواده خویش بارها از وی به عنوان «عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله)» یاد کرده، آرزوی درک و جُود او را می نمود.
نام وی «علی»، کنیه اش «ابوالحسن» و مشهورترین لقب هایش «رضا» است که از سوی پیامبر (صلی الله و علیه و اله) و موسی بن جعفر (علیه السلام) به وی داده شده و بیناگر آن است که آن حضرت در آسمان، مرضیّ خدا و در زمین پسندیده رسول خدا (صلی الله علیه و اله) و امامان پس از آن حضرت است.
مادر حضرت رضا (علیه السلام) «نجمه» نام داشت که امّ النبین، تُکتَم و خیزران نیز خوانده می شد. وی همراه بردگان از آفریقا به مدینه آورده و توسط موسی بن جعفر از برده فروش خریده شد و بدین وسیله به بیت امامت راه یافت و افتخار همسری پیشوای هفتم را پیدا کرد.
پیشوای هشتم به زیور اخلاق فردی و اجتماعی آراسته بود و در معاشرت با افراد مختلف با رفتار و برخوردهای سازنده خویش، درس های آموزنده ای به همگان می داد. وی به همه ی انسان ها اعم از آزاد و برده، سفید و سیاه، ارج می نهاد. با سیاهان بر یک سفره می نشست با خدمتکاران انس داشت.
امام رضا (علیه السلام) به همان اندازه که ثبت به مستضعفان و زیردستان مهربان و متواضع بود در رویارویی با مستکبران و طاغوت های زمان خود بی اعتنایی می کرد.
حدود دو سوم از عمر امام رضا (علیه السلام) پیش از امامت آن حضرت سپری شد. دوران رنج و محنت آن حضرت چنین بود که از یک سو به چشم خود می دید که آل علی (علیه السلام) و پیروان (علیه السلام) به جرم اعتقاد به امامت پدر بزرگوارش گروه گروه گرفتار چنگال ستم حکمرانان عباسی شده و به دست آنان شهید می شوند. از سوی دیگر بسیاری از شیعیان بر اثر دسترسی نداشتن به امام زمانشان و تبلیغات سوء جیره خواران دستگاه خلافت، در مسئله امامت دچار شک شده اند. در جریان دستگیری و گرفتاری های پی در پی پدر بزرگوارش و در نهایت شهادت مظلومانه ی آن حضرت پیش از پیش فرزند موسی بن جعفر (علیه السلام) را آزرده خاطر ساخت و خشم و نفرت او را ثبت به مسببان این جنایت بزرگ برانگیخت. حضرت رضا (ع) در سال 183 ه.ق عهده دار امامت شد و مدت امامتش بیست سال به طول انجامید. دوران امامت پیشوای هشتم از نظر سیاسی و فرهنگی از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار بود.
روند تحولات سیاسی و فرهنگی جامعه ی اسلامی در این مقطع به گونه ی بود که افکار عمومی را پیش از پیش متوجه مکتب اهل بیت (علیه السلام) می کرد.
شرایط سیاسی: هارون، خلیفه ی مقتدر عباسی می پنداشت پس از به شهادت رساندن موسی بن جعفر (علیه السلام) اوضاع سیاسی بر وفق مراد او پیش خواهد رفت و باقی مانده مخالفان حکومت از سرگذشت امام کاظم (علیه السلام) عبرت گرفته و تسلیم خواهند شد، ولی بر خلاف پندار وی، کشور اسلامی در سال های آخر زمامداری هارون دستخوش ناآرامی ها و شورش ها گردید و از هر جا صدای مخالفت و اعتراض برخاست؛ از حجاز و عراق گرفته تا ماوراء النهر، سمرقند، خراسان، سیستان، آذربایجان و شام؛ همه جا از گسترش جو ناامنی و بی ثباتی سیاسی در جامعه و آبستن آن برای تحولات جدید خبر می داد.
شرایط فرهنگی: سیاست درهای باز عباسیان به ویژه مأمون در زمینه ی مسائل فرهنگی، دانشمندان و صاحب نظران از نقاط مختلف جهان راهی مرکز خلافت اسلامی کرد و موجب بروز شبهه ها و ابهام های زیادی در اعتقادات مسلمانان گشت. موضع امامت در کنار بحث توحید و عدل از مباحث جنجال برانگیز محافل علمی آن عصر بود. محدودیت هایی که عباسیان برای شیعیان و نیز پیشوایان آنان ایجاد کرده بودند، دسترسی ایشان را به امامان (علیه السلام) برای فراگیری اعتقادات صحیح، با مشکلاتی مواجه کرده بود. علاوه بر این، اختلافات و کشمکش های جدید بر سر مسئله امامت، از سوی برخی یاران و شیعیان موسی بن جعفر (علیه السلام) بر آشفتگی اوضاع فرهنگی جامعه اسلامی می افزود.
امامت حضرت رضا (علیه السلام) در بیانات پدر بزرگوارشان
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) بارها چه در حضور مردم و اصحاب و چه در نوشته هایش به امامت حضرت رضا (علیه السلام) تأکید کرده بود. علامه مجلسی در کتاب گرانقدر بحارالانوار چهل و هشت حدیث نقل می کند که امام کاظم (علیه السلام) به امامت، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) تصریح کرده است.
داود رقی گفت به امام کاظم (علیه السلام) عرض کردم: امام بعد از شما کیست؟ حضرت به امام رضا (علیه السلام) اشاره کرد و فرمود: «امام شما بعد از من این است.»
سلیمان مروزی گفت: خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسیدم و می خواستم بدانم که امام بعد کیست؟ حضرت قبل از پرسش من فرمود: «سلیمان! علی پسرم جانشین من و حجت خدا بر مردم، پس از من است، او بهترین فرزند من است، اگر بعد از من زنده بودی، این مطلب را نزد شیعیان و دوستانم و کسانی که جویای امام پس از من هستند، گواهی بده.»
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را در خواب دیدم که علی، امیر المؤمنین (علیه السلام) نیز با حضرت بود پیامبر فرمود «امامت پس از تو متعلق به فرزندت «علی» است سپس علی را برایم چنین توصیف فرمود: پسرت علی به نور خدا می بیند، و با فهماندن او می شنود و به حکمت خدا سخن می گوید. هرگز اشتباه نمی کند، داناست و نادانی ندارد، گنجینه ای از علم و حلم است …»
علی بن عبداله هاشمی گفت: «ما حدود شصت نفر با غلامان کنار قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله» جمع بودیم که امام کاظم (علیه السلام) آمد در حالی که دست فرزندش «علی» در دستش بود- فرمود: شاهد باشید که علی وکیل من در حیات، و وصی من پس از فوت است.»
عبدالله بن حارث گفت: امام موسی بن جعفر (علیه السلام) به دنبال ما فرستاد و ما را جمع کرد و فرمود:
گواه باشید پسرم «علی» جانشین و وصی من پس از فوتم و عهده دار کارهای من است. هرکس از من طلبی دارد، از این پسرم بگیرد و هرکس به من مقروض است باید به او بپردازد، هرکس امیدی به دیدار من ندارد می تواند از نامه ی فرزندم استفاده کند.»
محمد بن زید هاشمی گفت: «اکنون شیعه علی بن موسی (علیه السلام) را به عنوان امام خواهد شناخت. گفتم: به چه دلیل؟ گفت: موسی بن جعفر (علیه السلام) او را خواست و به او وصیت کرد.»
حسین پسر بشیر گفت: امام موسی بن جعفر (علیه السلام) پسرش علی را به امامت برای ما تعیین کرد، همان طور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را در غدیر خم تعیین نمود.
حسین پسر مختار گفت: زمانی که موسی بن جعفر در زندان بود نوشته هایی از طرف حضرت به ما رسید که در آن نوشته بود: پیمان امامت و جانشینی خود را به فرزند بزرگترم «علی» واگذاردم.»
سیره عبادی آن حضرت
سیره عبادی
رجاء ابن ابی ضحاک که مدنی محافظ و مواظب حضرت رضا (علیه السلام) بود و در طول سفر از مدینه تا مرو در رکاب حضرت بود گزارش مفصلی از برنامه عیادی حضرت ارائه داده است. که گزیده ای از آن را نقل می کنیم.
رجاء ابن ضحاک می گوید: به خدا سوگند، من مردی با تقواتر از او ندیدم، کسی را ندیدم که در تمام اوقاتش بیشتر از او به یاد خدا باشد و خوفش از خدا از او شدیدتر باشد.
سیره اخلاق اجتماعی ایشان
آن سلاله پاک نبوی همانند جد بزرگوارشان در رفتار با مردم الگوی جامع و کاملی بودند.
1-حفظ حرمت و کرامت انسان ها: ابراهیم بن عباس گوید: هیچ گاه ندیدم که امام ابوالحسن الرضا (علیه السلام) کلمه ای به زیان کسی بگوید، و نه سخن کسی را پیش از پایان آن، قطع کند، و نه نیاز کسی را که می توانست برآورد، برنیاورد. هیچ گاه نزد کسی که در حضور او نشسته بود، پایش را دراز نکرد، و بر تکیه گاهی در برابر افراد تکیه نداد، به دوستان و کارکنانش، هرگز سخنی ناشایست نگفت … و چنان بود که هرگاه به خلوت می رفت وسفره غذایش را می گستردند، همه کارکنان و غلامان را بر سفره می نشاند، حتی دربانان و مهتران را … و بسیار نیکی می کرد و بسیار صدقه می داد، و این کار (دستگیری از پیشوایان) را بیشتر در شبهای تاریک انجام می داد. از آن حضرت (علیه السلام) در این باره چنین نقل کرده اند:
«بدان که حق برادران واجب و فرض است… از خود و اموالتان برای آنان سرمایه گذاری کنید… و در هر چیزی که مساوات و برابری روا است با آنان به برابری و مساوات رفتار کنید.»
2- دفاع از حقوق مردم: امام رؤف در سر تا سر زندگی از هر فرصتی برای احقاق حقوق مردم از حق مشروع آنان استفاده می کردند. یکی از عرصه های درخشان زندگی آن امام را عرصه دفاع از حقوق مردم تشکیل می دهد.
الف) دفاع از حقوق ستم دیدگان: روزی مأمون به خدمت حضرت رسید و نامه ای در دست داشت. و با شادمانی فتح روستایی از منطقه کابل به دست سپاهیان اسلام را خبر می داد. امام (علیه السلام) به او فرمود: «آیا فتح روستایی از منطقه کفر تو را شادمان می کند.» مأمون گفت: آیا این مایه خرسندی نیست؟ امام به او چنین گفت: «درباره ی امت محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) و حکومتی که برایشان داری از خدا بترس، چه تو کارهای مسلمانان را تباه ساختی و کار را به دست کسانی سپرده ای که به غیر حکم خدای بزرگ داوری می کنند، و خود در این سرزمین مانده ای و خانه ی هجرت و فرود آمدن و حی را ترک کرده ای. بر مهاجران و انصار با نبودن تو ستم می رود و سوگند و پیمان هیچ مومنی را نگاه نمی دارند و روزگار بر مظلومان به سختی می گذرد و آنان برای زندگی به هزینه ی دسترسی ندارند، و کسی را نمی یابند که از زندگی خویش شکایت برند… آیا نمی دانی والی مسلمانان همچون تیرک میان چادر است که هرکس بخواهد به آن دسترسی دارد.
ب) دفاع از حقوق اقلیت ها: یاسر خدمتگذار امام می گوید: نامه از نیشابور به مأمون رسید (به این مضمون) مردی زرتشتی هنگام مرگ وصیت کرده است که مال زیادی را که از او باقی می ماند، میان پیشوایان و تهیدستان تقسیم کنند. قاضی نیشابور آن اموال را میان مسلمانان تقسیم کرده است.
مأمون به امام رضا (علیه السلام) گفت ای سرور من در این موضوع چه می فرمایید؟ امام (علیه السلام) فرمود: «زرتشتیان برای پیشوایان مسلمان وصیت نمی کنند نامه به قاضی نیشابور بنویس تا همان مقدار از مالیات های مسلمانان بردارد و به پیشوایان زرتشتیان بدهد.»
ج) مواسات و همنشینی با مردم: یکی از سیره های امام رضا (علیه السلام) مواسات و همنشینی با توده مردم بود. اموال خود را با نیازمندان تقسیم می کرد و آنان را در زندگی خویش شریک می ساخت. و همیشه به یاد آنان و در کنار آنان بود. امام(علیه السلام) در خراسان، همه اموال خویش را در روز عرفه (میان مردم و نیازمندان) تقسیم کرد. (در این هنگام) فضل بن سهل عرض کرد: این کار زیان است. امام (علیه السلام) فرمود: «بلکه این کار غنیمت و سود است. آنچه را که برای دستیابی به پاداش الهی و کرامت انسانی بخشیدی، غرامت و زیان مشمار.»
عبدالله بن ملت گوید: «از یکی از مردم بلخ شنیدم که گفت: در مسافرت امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) به خراسان با او همراه بودم، روزی همگان را بر سر سفره فرا خواند، و غلامان او از سیاه و غیر سیاه آمدند و بر سر سفره نشستند. به او گفتم: فدایت شوم، آیا بهتر نیست که برای اینان سفره ای جداگانه گسترده شود؟ گفت: خاموش! خدای همه یکی است، و مادر یکی، و پدر یکی (پس تفاوتی نیست) و پاداش هرکسی بسته به کردار اوست.»
سیره عملی امام رضا (علیه السلام)
عالم آل محمد:
امام ششم، (علیه السلام) همواره به فرزند خود امام موسی کاظم (علیه السلام) می فرمود که: از طلب او شخصیت علمی بزرگی که عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است، متولد خواهد شد و با وجودی که آرزومند دیدار اوست، چنین دیداری مقدر نخواهد بود. هرچه بر عمر او افزوده می شد، صفات عالیه و استعدادش شکوفاتر می گردید. او در سن 35 سالگی جانشین پدر شد و به امامت رسید. دوران زندگی این امام با گسترش عظیم و بی سابقه ی شناخت علوم گوناگون مصادف بود و تمدن اسلامی در اوج خود قرار داشت. در آن زمان تحقیق در رشته های مختلف علمی در مرحله پیشرفته ای بود و بیشتر پرسش های مقتضی در موضوع مهم، طرح و بحث می شد. بدین لحاظ، برای مواجهه با برخوردهای علمی آن زمان به عالم متبحری در همه رشته های معارف اسلامی و نیز مدافع جامعی برای ایمان اسلامی نیاز بود تا همگان بتوانند به اظهارات و اعتماد و استناد کنند. این رسالت بزرگ بر عهده وجود والامقام هشتمین امام قرار گرفت که این نیاز را با رضایت کامل برآورد.
فهرست مطالب
مقدمه 1
زندگانی و امامت امام رضا (علیه السلام) 3
امامت حضرت رضا (علیه السلام) در بیانات پدر بزرگوارشان 16
قصیده از سنایی در مدح امام رضا (علیه السلام) 18
سیره عبادی آن حضرت 19
سیره اخلاق اجتماعی ایشان 33
سیره عملی امام رضا (علیه السلام) 35
آگاهی بخشی برای بدعت زدایی و انحراف ستیزی 38
آثار مکتوب امام رضا (علیه السلام) 46
سیره امام (علیه السلام) در تفسیر قرآن 49
آثار برجای مانده در مسیر امام رضا (علیه السلام) از مدینه تا مرو 52
سیره حضرت امام رضا (علیه السلام) درباره طبیعت 54
متن عهدنامه ی ولایت عهدی 59
سخنان گهربار آن بزرگوار 61
منابع 63
مقاله فوق دارای صفحه مشخصات، فهرست مطالب و 63 صفحه متن (در قالب و
) با رعایت کامل صفحه بندی می باشد. همچنین فونت های کار شده برای متن مقاله B Nazanin(15) و برای تیترهای داخل مقاله B Titr می باشند.
قیمت این مقاله 12600 تومان می باشد، جهت دریافت کامل متن مقاله (قابل ویرایش) بالای صفحه روی پرداخت و دریافت کلیک کنید
نوشته شده در 9 آبان 1402
لطفا پس از بهره مندی از مطالب فوق با نظر گرمت به من انرژی مثبت تزریق کن 🙂
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.