«رابطه بین تیپ های شخصیتی در بیماران سرطانی»
چكيده
پژوهش حاضر به بررسي مقايسهاي رابطه بين تيپ شخصيتي A,B,C,D در بین بیماران مبتلا به سرطان و افراد غیر سرطانی پرداخته است.
مقدمه
یکی از امراض هولناک و وحشتناکی که متأسفانه بشر از انواع آن رنج می برد و پیوسته خود را در معرض خطر آن احساس می کند سرطان[1] است. نگرانی عمومی نسبت به این بیماری اختصاص به هیچ اقلیم و کشور خاصی ندارد و در همه جا یکسان است.
کورتیزول مستقل از تغذیه منجر به طرح الگوی سنخA شد. الگوی رفتاری سنخ A را می توان در فردی با احساس خصومت زیاد توأم با تلاش مستمر و مصرانه برای دستیابی به موفقیت و پیشرفت روز افزون در فاصله زمانی کوتاه مشاهده نمود. برای این دسته از افراد ، توسل به شیوه های رفتاری که مغایر با منافع دیگران باشد امری متداول است ( سی
درمحیطهای پر فشار سخت کار کند و کمتراز پیامدهای مضر آن رنج ببرد. خصوصیات دیگر تیپ A را کمتر دارند . در برخورد با استرس دراز مدت هردو تیپ پاسخ های متفاوتی را ارئه میدهند. افراد پرطاقت دارای نگرشهای هستند که آنها را د برابر استرس مقاوم می سازد آنها معتقدند که میتوانند حوادث و رویداهای
تيپ شخصيتيC:
تيپ خاصي از شخصيت است كه در اثر سركوبي عواطف و هيجانات آرامش خود را حفظ نموده و نميتواند بر مشكلات و فشارهاي عصبي و رواني غلبه نمايد؛ در نتيجه احساس نااميدي و درماندگي كرده و درنهايت افسرده ميشوند كه تيپ شخصيتي C ناميده ميشود (آيسنك، گروسارت – ماتسيك ،1990).
برخي از ويژگيهاي تيپ شخصيتي C به قرار ذيل ميباشد:ناتواني و بي ارادگي در بيان هيجانات به خصوص خصومت[1]. احساس نااميدي، ياس عميق يا فقدان علاقه و تعهد[2] نسبت به اشخاص مهم زندگي. منفعل و ناتوان از بيان يا انجام نيازهاي شخصي، خوشايند بودن براي ديگري يا اجابت نيازهاي ديگران تحمل زياد در برابر خوب بودن.
طرح مساله
به نظر می رسد که تفاوت های شخصیتی و عوامل روان شناختی عامل مهمی است که به واکنش های متفاوت به استرس ها منجر می شود و ممکن است
ضرورت و اهمیت پژوهش
بیماری سرطان دومین عامل مرگ و میر در جهان پس از ناراحتی قلبی به شمار می رود. خطر ابتلا به سرطان در ایالت متحده
فرضیه ها
فرضیه اصلی:
سرطان
اصطلاح سرطان در برگيرنده بيش از 270 نوع بيماري مي باشد كه در آن سلولها با يك رشد مهار نشده و غيرطبيعي به بافت سالم حمله نموده و موجب تهديد حيات ميشوند. تاثيرات رواني و فيزيولوژيك سرطان روي بيمار مبتلا و اعضاي خانواده وي منجر به بروز تغييرات قابل ملاحظهاي در سبك زندگي آنها ميشود (هوگز[1] و همكاران ، 1996)
سرطان گروه وسيعي از بيماريها را شامل مي شود كه اغلب وجوه مشترك بسيار كمي دارند. به دليل آماري و ساير اهداف، بيماري از انواع و درجات مختلف ناخوشي در يك واژه عمومي كانسر [2]گنجانده ميشود (ديويت[3]، 1992).
بيماريهاي بدخيم، قديميتر از بشر هستند و اثرات آنها نه تنها در انواع حيوانات شناخته شده است بلكه به همان اندازه زندگي گياهي را تحت تاثير خويش قرار ميدهد. مداركي از سرطان كه از درمان سرطان به دست آمده به متون مصريان باستان برمي گردد كه طريقه درمان نوعي از تومورهاي پوستي را ارسينك بر آن نگاشتهاند.
بقراط پس از مشاهده و تحقيق به دليل شباهت غدههاي سرطان بر خرچنگ آن را كانسر ناميد چرا كه در زبان لاتين خرچنگ را «كانسري»[4] مينامند و گسترشسلول هاي سرطاني پاهاي خرچنگ از اطراف غده به سمت خارج ميباشد. كمتر واژه پزشكي وجود دارد كه به اندازه لغت سرطان شناخته شده باشد (سالمي و همكاران ، 1377)*·.
سرطان كلمهاي است كه اغلب افراد با شنيدن آن دچار ترس و وحشت ميشوند. كلمه سرطان را هم معني با نئوپلاسم بدخيم[5] نيز به كار مي برند ديگر لغاتي كه بيانگر واژه سرطان ميباشد عبارتند از :
تومور [6] ،بدخيمي [7]، رشد غيرطبيعي سلولي (باساوان[8]، 2003). سرطان يك بيماري سلولي است كه در ان مكانيزمهاي نرمال كنترل، رشد و توليد مثل سلولي دچار آسيب ميشوند. اين مساله منجر به تغييرات قابل ملاحظهاي در شكل ظاهري سلولها و نيز اختلال در الگوي بافتي ميشود. سرطان اصطلاحي است كه گروهي از بيماريها با صفات رشدي سلولي كنترل شده و انتشار غيرطبيعي اين سلولها را دربر ميگيرد. اين گروه از بيماريها:
– برخاسته از هر بافت يا ارگاني ميباشد.
– ممكن است انواع متفاوتي از مراحل توسعه را در ميزبان خود ايجاد كنند.
– بطور قابل ملاحظهاي از نظر ظاهري و رشدي با يكديگر متفاوت مي باشند.
– به صورت متفاوت به انواع درمانهايي كه براي آنها به كار ميرود پاسخ ميدهند (همان منبع).
افراد با تيپ C همنواگر، بسيار صبور، آرام، كم جرات و مهربان هستند و رفتار دفاعي دارند، هيجانات خود را سركوب ميكنند قادر به تحمل استرسهاي بين فردي هستند و در مقابل اين استرسها احساس درماندگي، نااميدي و افسردگي ميكنند (آيسنك 1988؛ به نقل از كلونينگر،1996).
برخي از ويژگيهاي تيپ شخصيتي C به قرار ذيل ميباشد:
1- ناتواني و بي ارادگي در بيان هيجانات به خصوص خصومت[1]
2- احساس نااميدي، ياس عميق يا فقدان علاقه و تعهد[2] نسبت به اشخاص مهم زندگي
3- منفعل و ناتوان از بيان يا انجام نيازهاي شخصي، خوشايند بودن براي ديگري يا اجابت نيازهاي ديگران
4- تحمل زياد در برابر خوب بودن [3]( همان منبع).
تيپ شخصيتي C با ويژگيهاي زير مشخص ميشوند:
1- سركوبي عواطف و هيجانها و حفظ آرامش در ظاهر
2- استفاده از مكانيسم دفاعي انكار[4] به عنوان يك تكنيك كنار آمدن
3- ظرافت و باريك بيني آسيب شناختي [5]
4- نگراني در مورد خانواده و دوستان تا نگران خود بودن
5- پنهان نگهداشتن احساسات و عدم بيان خشم و ترس به عنوان مكانيسمهاي كنار آمدن
6- انتقادگرايي افراطي [6]
7- رفتارهاي هماهنگ شده و آشكار با محيط
8- اغراقآميز كردن مطلوبيتهاي اجتماعي[7]
افراط در منطقي بودن و ضد تهييج پذيري
10- كنترل خشك اظهارات هيجاني (وانگس[8]، 2000 ؛به نقل از ساعدي 1381)*
اين الگوها معمولاً پشت يك ظاهر رضايت مند پوشانده شدهاند. پژوهشگران دريافتهاند كه ويژگيهاي شخصيتي و مكانيسمهاي كنار آمدن ،سيستم ايمني را در مقابل بيماري سرطان ضعيف كرده و فرد را آسيبپذير ميكند (همان منبع).
تیپ شخصیتی D :
اساس نظری این سنخ از شخصیت حاصل یک بررسی روی بیماران قلبی در بلژیک بود که در آن نقش ویژگی های شخصیتی را در پیامد های بیماری قلبی مورد مطالعه قرار گرفت ( دینولت ، 1998 ). سازه نظری سنخ D بر خلاف سازه نظری الگوی رفتاری سنخ A ، از بطن نظریه شخصیت و شواهد تجربی شامل مطالعات تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای به دست آمده است. نقش آسیب زایی این سنخ شخصیتی در ابعاد روان شناختی و فیزیولوژیکی مبتنی بر دو ویژگی کلی و ثابت شخصیتی است. این ویژگی ها شامل عواطف منفی و بازداری اجتماعی است ( دینولت ، 1993 ). منظور از عواطف منفی تمایل فرد به تجربه احساسات منفی در اوقات و موقعیت های مختلف است ؛ در حالی که بازداری اجتماعی به تمایل فرد به اجتناب از ابراز این هیجانات منفی در تعاملات اجتماعی اشاره دارد ( دینولت 2005 ، پدرسون و دینولت 2003 ). نمره بالای فرد در هر دو ویژگی مذکور معرف وی به عنوان فردی با سنخ شخصیت D می باشد. از نقطه نظر بالینی افراد سنخ D مستعد نگرانی ، تنش ، احساس ناشادی و نگاه تیره منفی به زندگی هستند. آنها به سادگی عصبی می شوند و در کل کمتر احساسات مثبت را تجربه می کنند. این افراد در عین حال که به سادگی دچار احساسات منفی می شوند به دلیل ترس از طرد و یا بی ارزش شدن از بیان هیجانات خویش در تعامل با دیگران اجتناب می ورزند. به عبارت دیگر احساسات خود را در درون خویش نگه می دارند. به طور کلی این افراد پیوندهای بین فردی کمتری با سایرین برقرار می نمایند و هنگام بودن با غریبه ها احساس ناراحتی می کنند. توجه به این موضوع حائز اهمیت است که این سازه شخصیتی بیش از جنبه های آسیب شناسی روانی بر ویژگی های عادی شخصیت تأکید دارد.
بنابراین ، این سنخ از شخصیت بیانگر زیر گروه همگنی است که مبانی روشن در نظریه روان شناختی دارد ( دینولت 2000 ). در صورتی که الگوی رفتاری سنخ A با مجموعه ناهمگنی از ویژگی های رفتاری همراه است ( پدرسون و دینولت 2003 ). با این وجود ، وارسی مبانی مطالعاتی که نقش هیجانات منفی را در آسیب شناسی بیماری قلبی مورد بررسی قرار داده است ، این سؤال را مطرح می سازد که آیا سازه سنخ D تنها بیانگر شراب کهنه در بطری جدیدی است یا یک پرده اکتشافی نوین در طبقه بندی شخصیت؟
نقش روانشناسي در سرطان
هرچند سرطان رشد نابهنجار بافتها است اما محققان دريافته اند كه عوامل روانشناختي در اين بيماري نقش مهمي برعهده دارند (آزاد، 1379)* اثر تسكيني به عنوان آرامش موقتي؛ نه به عنوان يك علاج واقعي روانشناسي در سرطان براي اولين بار توسط گالن در (200- 300) سال بعد از ميلاد مطرح شد. اما اين رابطه اخيراً به طور نظامدار مورد مطالعه قرار گرفته است(كرتيس، 2000)
به نظر ميرسد كه 85 درصد تمام سرطانها به طور بالقوه قابل پيشگيري هستند و نظام وبرنامهها و تدابير روانشناختي سهم مهمي در تمام مراحل بيماري دارند. البته روانشناسي ميتواند در سبك نمودن و تخفيف گسترش بيماري سرطان در همان ابتدا كمك كند و موثر واقع شود. سلولهاي سرطاني در بيشتر افراد وجود دارد. شيوه يا سبك زندگي و ساير عوامل ممكن است آتش بروز سرطان را شعلهور كنند.
براي مثال شواهد موجود رابطه محكم بين سيگار كشيدن و سرطان ريه را نشان ميدهند. با اين حال هر شخصي كه سيگار كش قهار است به سرطان ريه مبتلا نميشود. رابطهاي كه در اين جا ظهور پيدا ميكند يك رابطه احتمالي است تا اين كه يك رابطه ساده علت و معلول باشد (همان منبع).
شخصيت
مطالعه شخصيت بخشي از كوشش مستمر و بنيادي و اساسي براي درك ماهيت انسان است و در سراسر تاريخ روانشناسي جايگاه ويژهاي به آن داده شده است.
جامعه آماری، نمونه و روش انتخاب نمونه
جامعه آماری بیماران: جامعه آماری بیماران سرطانی کلیه مراجعه کنندگان به بیمارستان هاي شهر تهران که در سال 1389 به منظور انجام معاینات و درمان های مربوطه مراجعه کرده و در بیمارستان بستری هستند. از این جامعه تعداد 15 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماري انتخاب شد.
جامعه غیربیماران: جامعه آماری غیربیماران شامل کلیه دانشجويان دانشگاه پيام نور مركز كرج در سال 1389 می باشند. همتا بودن جامعه بيماران سرطاني با جامعه افراد سالم به لحاظ متغیرهای وضعیت اجتماعی- اقتصادی، سطح تحصیلات، جنس و سن در این پژوهش مد نظر قرار گرفته است.از این جامعه یک گروه 15 نفری به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند.
ابزارهای پژوهش
پرسشنامه ساختار دار فريدمن و رزنمن (تیپ شخصیتی A و B)
اين پرسشنامه كه جهت سنجش تيپ شخصيتي A مورد استفاده قرار مي گيرد داراي 25 سوال است كه آزموني به هر يك از سوالات به صورت بلي يا خير پاسخ مي دهد و اعتبار آن در اكثر بررسيها 70/0 تا 80/0گزارش گرديده است (نمره متوسط 13 و بیشتر از 13 متمایل به تیپ A ، بیشتر از 20 دارای تمایل شدید به تیپA و کمتر از 13 متمایل به تیپ B می باشد و كمتراز 5 تمايل شديد به تيپB).
در اين پژوهش افراديكه نمره 13 و بالاتر كسب نمودند به عنوان تيپ Aدر نظر گرفته خواهند شد و كمتر از 13 به عنوان تيپB در نظر گرفته می شود.
پرسشنامه تیپ شخصیتیC
پرسشنامه تیپ شخصیتی دارای 15 سوال است که آزمودنی باید به صورت بلی – خیر به آن جواب دهد. نمره بالای 10 در این پرسشنامه نشانگر تیپ شخصیتیC می باشد که بعداً در شیوه نمره گذاری به صورت کامل توضیح داده می شود. این پرسشنامه برای اولین بار در سال 1375 توسط دکتر محمدرضا صادقی از انگلیسی به فارسی برگردانده شد. ترجمه مذکور مجدداً توسط محقق مورد بازبینی قرار گرفته و اصلاحاتی بر روی آن انجام شده است. نحوه نمره گذاری پرسشنامه تیپ شخصیتی C به شرح زیر می باشد.
دادههاي توصيفي پژوهش
جدول 1 شاخصهاي توصيفي كمينه، بيشينه، ميانه ميانگين و انحراف استاندارد براي سه متغيير تيپ شخيصي A,B,C,D، در گروه افراد عادي و افراد مبتلا به سرطان آورده شده است. لازم به ذكر است كه شاخصهاي فوق به منظور كاربرد در فرمولهاي آزمون آماري آورده شده است.
نتيجه گيري
سرطان رشد نابهنجار سلولهاي بدن ازمسائل عمومي و علت مهم مرگ ومير دربسياري ازقسمت هاي مختلف جهان ميباشد بر حسب اطلاعات موجود، و درجات مرگ ومير به علت سرطان دركشورهاي متعدد جهان در دهههاي اخير افزايش يافته است. هرچند دانشمندان هنوز مسائل بسياري درارتباط با سرطان كشف نكرده اند. اما درزمينه علت به وجود آمدن سرطان عوامل رواني – اجتماعي و بيولوژيكي را مهم مي دانند ( آقاجاني، 1376).
همچنين محققان دريافته اند كه علل روانشناختي دراين بيماري نقش مهمي برعهده دارند. درچند دهه اخير محققان به كشفياتي نايل شده اند كه به نظر ميرسد آمادگي ابتلا به سرطان و ويژگي هاي رواني خاص همبستگي وجود دارد (آزاد، 1379).
يافته ی این پژوهش با يافته هاي كيسن (1966) ؛ توماس (1976 ) ؛ تموشوك و درهر (2000) به طور مستقيم و با يافته هاي گريرو موريس (1989 ) ؛ فاراگرو كوپر ، (1990 ) به طور غير مستقيم همسوئي دارد.
درتبيين يافته اين پژوهش مي توان بيان نمود كهمقدار ميانگيننمراتافراد مبتلا به سرطان درتيپ شخصيتيC بالاتر است، بنابراين تيپ شخصيتي C به عنوان يك عامل تعيين كننده درابتلا به سرطان است و مقدار اين ميانگين درافراد سالم پايينتر به دست آمده است،
افرادي كه نمره تيپ شخصيتيC در آنها بالاست داراي سلامت رواني- جسماني پايينتري هستند، منفعل و آراماند و هيجانات خود رابه راحتي بروز نمي دهند و از بيان نيازهاي خود خودداري مينمايند و به عكس افرادي كه نمره پايين در تيپ شخصيتي C دارندازلحاظ سلامت رواني – جسماني بهتر از گروه اول بوده است و احتمالاً توانايي بيشتري درمقابله با بيماري داشتند ونسبت به استرس هاي زندگي ويژگي هايي از قبيل احساس بيكسبودن،بيچارگي و نااميدي نداشته اند.
دراين فرضيه پيش بيني شده بود كه تيپ C درافراد مبتلا به سرطان و افراد عادي تفاوت وجود دارد اين يافته دردو گروه مبتلا به سرطان وگروه عادي مشاهده شد و نمرات تيپ شخصيتي C در افراد مبتلا به سرطان بالاتر از افراد عادي بود بنابراين، اين فرضيه تاييد شد.اين يافته با يافته هاي كينز و تموشوك (1990) نیز همسويي دارد.
كينز و تموشوك (1990) درپژوهش خود دريافتند كه افراد سرطان تيپ شخصيتيC بالاتري نسبت به افراد غير تيپ C داشته وازمكانيسم سركوبي يا واپس راني كه ازخصوصيات اصلي تيپ شخصيتي C ميباشد بيشتراستفاده ميكنند. قابل ذكراست افراد با تيپ شخصيتي C خود پنداره ضعيفي داشته و دركل خصوصياتي كه مشخص كننده تيپ مستعد سرطان باشد را بيشتر نشان داده اند . چرا كه با عدم بيان هيجانات خود و منطقي بودن افراط و عدم بيان نيازهايشان، فشار و استرس بيشتر تحمل نموده و حتي درروابط بين فردي نميتوانند ارتباط صحيح برقرارنمايند وبه زودي دچار حالاتي از ياس و نااميدي شده و با وجود خصوصياتي مانند تسليم پذيري، از مبارزه باعوامل مشكل ساز مي گريزند و تلاشي در جهت رفع آن مگربا اتكاء به ديگران انجام نميدهند اما كساني كه داراي خصوصيات تيپ شخصيتي C كمتري هستند سالمتر به نظر مي آيند وتوانايي درك و بيان مشكلات خود راداشته ، به موقع ازديگران كمك طلبيده و براي رفع مشكل دست به تلاش ميزنند.
محدوديتهاي پژوهش
- به علت محدوديت
پيشنهادها
از آن جاكه درپژوهش ، پژوهش گر بايد پيشنهادهاي خودرا تا حد امكان بريافته هاي بدست آمده از
منابع و مآخذ
- آزاد، حسين. (1379). آسيبشناسي رواني. تهران انتشارات بعثت.(1373).
- برآبادي، حامد. (1383). بررسي ميزان اثر بخشي روان درماني حمايتي به شيوه گروهي در كاهش
فهرست مطالب
چكيده 1
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه 3
طرح مساله 5
ضرورت و اهمیت پژوهش 6
فرضیه ها 7
تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای تحقیق 8
فصل دوم
پیشینه نظری پژوهش
سرطان 11
نقش روانشناسي در سرطان 12
شخصيت 14
فصل سوم
روش پژوهش
روش تحقیق 22
روش اجرا 22
جامعه آماری، نمونه و روش انتخاب نمونه 22
ابزارهای پژوهش 23
پرسشنامه ساختار دار فريدمن و رزنمن (تیپ شخصیتی A و B) 23
پرسشنامه تیپ شخصیتیC 23
پرسشنامه تیپ شخصیتی D 24
روش تجزیه و تحلیل داده ها 25
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
دادههاي توصيفي پژوهش 27
داده های استنباطی پژوهش 28
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
نتيجه گيري 33
محدوديتهاي پژوهش 35
پيشنهادها 35
منابع و مآخذ 36
پیوست ها 38
مقاله فوق دارای صفحه مشخصات، جدول، پاورقی، فهرست مطالب (فصل بندی شده) و 41 صفحه متن (در قالب و
) با رعایت کامل صفحه بندی می باشد. همچنین فونت های کار شده برای متن مقاله B Lotus(14) و برای تیترهای داخل مقاله B Titr می باشند.
قیمت این مقاله 9600 تومان می باشد، جهت دریافت کامل متن مقاله (قابل ویرایش) بالای صفحه روی پرداخت و دریافت کلیک کنید
مشاهده دیگر مقالات اینجا
مشاهده فهرست مقالات سلامت و بدن
نوشته شده در 16 آذر ۱۴۰۱ توسط بهنام پروندی
لطفا پس از بهره مندی از مطالب فوق با نظر گرمت به من انرژی مثبت بده 🙂
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.