حسن اخلاق مدیران از نظر اسلام

2600 تومان

«اخلاق مدیران»

مقدمه

اخلاق جمع خلق و به معنای خوی و خصلتهای انسانی است. آدمی موجودی مرکب از جسم مادی و نفس مجرد است. ویژگی های جسمی انسان «خلق» و ویژگی های روحی و نفسانی او «خلق» نامیده می شود. و در یک بیان می توان گفت: خلق صورت ظاهر و خلق صورت باطن انسانی است.

تعریف اخلاق اسلامی: اخلاق اسلامی عبارت است از کلیه افعال ارزشی که از نظر اسلام، مقدس، گرانمایه و تحسین برانگیز باشد و «علم اخلاق» دانشی است که پیرامون ملکات انسانی بحث می کند، و انسان را از آثار رذایل و عادات زشت انسانی آگاه نموده و برای رسیدن به هدف عالی که داشتن ملکه فضایل اخلاقی است رهنمون سازد، بنابراین نتیجه گرفته می شود که:

اخلاق مدیران در اسلام و غرب

مدیر از ریشه دور و دوران به معنای گردیدن و گرداندن است و در اصطلاح مدیریت، یعنی اداره کردن و گرداندن یک سازمان. اسلام دارای نظام ارزشی عمیق، گسترده و منسجمی است که مدیریت مدیران مسلمان را تحت تاثیر قرار می دهد. در روش های علمی آنان اثر می گذارد و به حرکت آنان جهت می دهد و این بزرگترین نقشی است که اسلام در مدیریت ایفا می کند و معنای صحیح مدیریت اسلامی نیز همین است.

در منابع و کتب اسلامی واژه های مترادف مدیر وجود دارد که افراد تحت این عنوان ها ایفای نقش می کنند. از آن جمله به عنوان رهبر، حاکم، امام، رئیس، پیشوا و ولی می توان اشاره کرد.

مدیر از دیدگاه اسلامی، امامتی را در درون جامعه محدود خویش به عنوان سازمان به عهده می­گیرد که از مهمترین وظایف آن هماهنگی روابط انسانی درون سازمان است. لازمه مدیر بودن علاوه بر داشتن بینش های تخصصی خاص و داشتن مدیریت، برخورداری از صفات رهبری است و همین بینش ها و صفات است که موجب می شود مدیر نقش خود را در درون سازمان به بهترین صورت ممکن ایفا کند.

اخلاقی الهی

تقوا و پرهیزگاری

تقوا و پرهیزگاری، از پر اهمیت ترین صفات حمیده است که در قرآن و روایات نیز، بسیار به آن اشاره شده است و مدیران اسلامی باید که این اخلاق اسلامی و دینی را رعایت کنند. در تعریف تقوا گفته اند: تقوا، حالت مقدس نفسانی است که اعمال انسان را تحت کنترل خود در می آورد و در بین نیروهای درونی و اعمال خارجی انسان، هماهنگی ایجاد کرده، انسان را به خدا مربوط می سازد و حجابهای بین جهان مادی و ماورای طبیعت را برمی دارد.

و اما برای تقوا، نشانه و درجاتی نیز وجود دارد. از حضرت علی (ع) نقل است که فرمود: «برای اهل تقوا، علاماتی است که بواسطه آنها شناخته می شوند و عبارتند از: صدق در گفتار، ادای امانت، وفای به عهد و پیمان، فخر ننمودن، بخل نداشتن، صله ارحام، ترحم بر ضعفا، کم معاشرت نمودن با زنها، ترویج اعمال نیک، حسن خلق و دانستن مسائلی که انسان را به خدا نزدیک می کند.»

اخلاق پسندیده فردی

1. حسن خلق

خلق به معنای سرشت، خصلت و نهاد است که عبارت است از چگونگی نفس و باطن انسان و نقطه مقابل خلق است که به معنای چگونگی جسم و ظاهر اوست. همچنان که جسم متصف به نیکی و زشتی می شود، نفس نیز چنین است، ولی اتصاف نفس، تحت اختیار و اراده انسان است زیرا اسباب آن اختیاری است. حسن خلق به دو معنا به کار می رود: یکی به معنای خوشرفتاری با مردم، خویشان و بیگانگان با روی گشاده، برخورد نیکو، کلام خوش، مصاحبت نیک، رعایت حقوق، مهربانی و دلسوزی. و دیگر به معنای خوبی جمیع صفات روحی که در نیکی صورت برزخی یا اخروی موثرند. تحصیل این صفات دشوار است و جز به اولیای خدا و انسان های والا برای کسی ظاهر نمی شود و لذا در تعریف این صفت گفته اند که یک حالت نفسانی است که از بهم پیوستن بعضی از خصلت های نفسانی پدید می آید و آن حسن صورت باطنی است که همان صورت ادراک کننده است. صورت باطنی هر انسان چهار رکن دارد که عبارتند از: قوه علم، قوه غضب، قوه شهوت و قوه ارتباط عادلانه بین قوای سه گانه مذکور. هنگامی که این چهار رکن در باطن کسی زیبا باشد، حسن خلق به دست می آید.

2. علم و دانش

علم بی تردید، برترین فضایل و کمالات و شریف ترین صفات، حتی بالاترین صفات ربوبی و جمیل ترین نشانه های اولوهیت است. علم است که انسان را به جوار پروردگار می رساند و به افق فرشتگان مقرب وارد می کند و به سرای جاوید نایل می سازد. عقل و برهان و همه صاحبان ادیان بر این باورند که سعادت ابدی و قرب به خدای سبحان بدون علم میسر نیست. علم، فی نفسه لذت بخش و در حد ذات خود دوست داشتنی است و لذت و سروری که از آن حاصل می شود، از غیر آن حاصل نمی شود. سر مطلب این است که ادراک اشیا و احاطه بر آنها، نوعی تملک و تصرف در آنهاست، زیرا جایگاه حقایق و صور اشیا در ذات مدرک است. فایده دیگر علم در دنیا، عزت و اعتبار نزد نیکان و بدان و نیز نفوذ و تاثیر حکم، بر صاحبان اقتدار در جامعه است، زیرا طبیعت مردم بر بزرگداشت اهل علم و نگاهداشت حرمت آنان و واجب شمردن اطاعت ایشان قرار گرفته است. هر چند همه علوم برای نفس انسان مایه کمال و سعادت است، اما از لحاظ شرافت، جمال، وجوب و عدم وجوب تحصیل متفاوتند، چنان که بعضی از آنها مانند پزشکی، بهره اش بیشتر مربوط به دنیاست، از سویی، بعضی علوم واجب کفایی است و تحصیل بعضی نیز واجب نمی باشد. اما تحصیل علمی که مربوط به آخرت است واجب است و شریف ترین و بهترین علوم، علوم الهی است اصول دین به آن شناخته می شود. علم اخلاق درزمره شریف ترین علوم قرار دارد.

داستان: موفقیت یک عالم

کسائی که یکی از علمای مشهور ادبیات عرب است، نقل می کند که: در ایام تحصیل، روزگار را به فقر و تنگدستی می گذراندم. هر بامداد هنگام اذان صبح که لباس پوشیده به مدرسه می رفتم، در راه مرد بقال فضولی بود که به من می گفت: ای هرزه گرد! کجا می روی؟ این شغل بیهوده را واگذار، به کاری بپرداز که قوت لایموت از ان پیدا شود. روزی گفت: هنوز وقت آن نشده که این کاغذ پاره ها را در چاله ای بریزی و آب بر آن ببندی تا سبز شود. البته من با سرزنشهای او از کار، دلسرد نشدم و در مقابل آزار و اذیت او صبر کردم، تا اینکه در رشته های مختلف علم به درجه بلندی رسیدم. اما هنوز چنان پریشان بودم که قدرت تهیه لباسی را نداشتم. در مجاورت خانه ما شخصی می نشست که او هم مرا می رنجانید. روز از خانه بیرون آمدم، مشاهده کردم که بر سر کوچه کوشکی ساخته که راه را تنگ نموده، بطوری که شخص سواره نمی تواند از آنجا عبور کند. به او گفتم: در این راه من هم حق دارم. چرا این کوشک را ساخته ای؟ گفت: هر زمان هودج تو خواست از اینجا عبور کند، بگو تا اینجا را خراب کنم. من همچنان در برابر این طعنه ها صبر می­کردم. یک روز در منزل بودم که کاردار امیر بصره آمد و گفت: امیر مرا از پی شما فرستاده است. گفتم: امیر با من چه کاری دارد؟ با این لباس از حضور در مجلس امیر پوزش می خواهم. کاردار رفت و بعد از ساعتی برگشت، در حالی که جامه ای قیمتی با هزار مثقال طلا برایم آورد و گفت: این جامه را بپوش و زودتر به مجلس امیر بیا. من به موجب دستور عمل کردم، همین که چشم امیر به من افتاد گفت: خلیفه امر کرده که برای تعلیم فرزندانش، امین و مامون، تو را به بغداد بفرستم. امیر، در همان روز، وسایل حرکت را آماده کرد و من رهسپار بغداد شدم. وقتی وارد خدمت خلیفه شدم، امین و مامون را برای آموزش نزد من آوردند و هنگام شروع تعلیم، طبقهای زر افشاندند. در آنروز آنقدر طلا جمع کردم که هرگز تصور چنین مقداری را نمی کردم. هر ماهی ده هزار دینار نیز حقوق مقری برایم تعیین کردند. مدتی گذشت، یک روز هارون به من گفت: میل دارم امین و مامون به منبر بروند و خطبه ای بخوانند. گفتم: من در این مورد، آن ها را یگانه روزگار کرده ام. روز جمعه امین به منبر رفت و خطبه نیکویی ایراد کرد. در آن روز نیز، امرا و اعیان دولت طبقهای زر افشاندند. بدین ترتیب، برای من اموال نامحدودی گرد آمد. هارون نیز جایزه بزرگی به من داد و گفت: اینک هر آرزویی داری از من بخواه. گفتم: از دولت خلیفه مرا آرزویی نمانده، اما می­خواهم اجازه فرمایید تا به بصره بروم و بستگان خود را ببینم، تا الطاف خلیفه را درباره ام مشاهده نمایند. آنگاه دومرتبه نزد امیر بازمی گردم. هارون بعد از اجازه، به والی بصره دستوری نوشت مبنی بر اینکه با جمعی از اعیان از من استقبال کنند و هفته ای دو بار، فرماندار با اعیان شهر به دیدنم بیایند. همین که به بصره رسیدم، جمعیت زیادی به استقبال من آمدند و من با همان جمعیت که پیاده بودند، به طرف خانه خود رفتم. هودجی زرنگار برایم ترتیب داده بودند، چون به کوشک آن همسایه رسیدم، هودج رد نشد. من هم امر کردم کوشک را خراب کنند. بعد از اینکه برای دیدار آشنایان نشستم، همان مرد بقال با جمعی به دیدنم آمد و هدیه ای هم برایم آورده بود. تا چشمم به او افتاد گفتم: دیدی آن کاغذ پاره ها چه درختی سبز شده و چه ثمره ای به بار داد. بقال پوزش خواست و به نادانی خود اعتراف کرد. [1]

3. مبارزه با هوای نفس

بطور خلاصه باید گفت، آدمی اگر از امیال غریزی و کششهای کور پیروی نموده، به فرجام آنها نیاندیشد و هدفش تنها بهره مندی از لذات زودگذر باشد، هوای نفس بر او حاکم شده او را تابع خواسته های خود می کند، اما اگر تاثیر هر کار در روح و سرنوشت خود و رابطه با خدا را مورد توجه قرار دهد، آنگاه تصمیم بگیرد و کاری را انجام دهد، چنین انسانی که دیگر پیرو هوای نفس خویش نیست. و مدیران نیز در منصب مدیریت باید به این مساله توجه داشته باشند.

داستان: عابدی که تفس خویش را مهار کرد

از حضرت باقر (ع) داستانی از تسلط بر نفس و یاد خدا نقل کرده اند، بدین مضمون که: روزگاری در میان قوم بنی اسراییل، زن بدکاره ای بود که تعداد زیادی از جوانان قوم را گمراه کرده بود. یک روز، بعضی از آن جوانان به زن گفتند: تو چنان فریبا هستی که اگر فلان عابد مشهور، تو را ببیند …

4. حیا و پاکدامنی

حیا (پاکدامنی) ملکه خودداری نفس است. از زشتی و بیزاریش از هر کار یا ترک کاری که زشت شمرده می شود. اگر این صفت به خداوند متعال نسبت داده می شود، به معنای منزه بودنش از زشتیهاست. اثر این خودداری در مورد انسان، از صفات ذات او در مورد خداوند، از صفات فعل اوست؛ مانند رئوف و رحیم. اگر این صفت به کارهایی که از نظر عقل یا شرع، زشت شمرده می­شوند، مربوط می شود، از برترین صفات و ملکات انسانی است. روایات بسیاری در مورد فضیلت حیا و این که حیا از آثار ایمان و ترک آن، خروج از ایمان است، رسیده است. انسان باید تمام اعضای بدن را از گناه باز دارد؛ زبان را از سخن حرام، چشم از نگاه حرام، گوش از شنیدن حرام و بدن را از پوشاک حرام دور نگاهدارد. اما نسبت به حفظ شهوات تاکید ویژه ای شده است. مخصوصاً در ابتدای جوانی و زمانی که شناخت انسان نسبت به خدا، ایمان و عبادت او به حدی نرسیده است که مانع هوای نفس شود و جلو گمراهی را بگیرد. عفت و پاکدامنی، در اصطلاح شرع یعنی پدید آمدن حالتی برای نفس که انسان به کمک آن از غلبه شهوت خودداری نماید.

اخلاق پسندیده اجتماعی

1. صداقت و راستگویی

صدق در لغت، به معنی مطابقت است و در مقابل کذب (عدم مطابقت) قرار دارد. در موارد بسیاری، صدق به معنای مطابقت کلام خبری با خبر آورنده یا اعتقاد شخص مخبر یا به هر دو معنی به کار می رود.

2. عدالت

عدالت را به معنای دادگری و انصاف داشتن به کار می برند. عدالت مفهوم وسیعی دارد که همه اعمال نیک انسان را در برمی گیرد، زیرا حقیقت عدالت آن است

3. امانت داری

امانتداری، یکی از صفات برجسته انسانی است و با متصف شدن به این صفت ملکوتی است که می شود اعتماد عمومی را جلب کرد و انسانهای منحرف و غیرمسلمان را به دور شمع فروزان اسلام گرد آورد و جامعه ای مطمئن ایجاد کرده، آنان را در مسیر کمال پیش برد و رسیدن به چنین هدفی جز با عمل به دستورات اسلام حاصل نمی شود. در محاورات مردم، وقتی صحبت از امانت می شود، اغلب امانت در مال به ذهنها خطور می کند و لیکن باید دانست که امانت در منطق قرآن، دامنه بسیار گسترده و وسیعی دارد و تمام شئون اجتماعی و اخلاقی را در بر می گیرد. امانت، شاخه های گوناگونی در اسلام دارد و از آن جمله امانت در حفظ اسرار مردم است.

داستان: امانتداری شیخ انصاری

در حالت شیخ انصاری نوشته اند که روزی یکی از فضلا در مجلس بحث شیخ گفت: من دیشب خوابی برای شما دیدم، اما خجالت می کشم ان را نقل کنم. شیخ فرمود: بگو. عرض کرد: دیشب در خواب، شیطان را دیدم که طنابهای مختلف نازک و ضخیمی با خود داشت. از او پرسیدم: این طناب ضخیم برای کیست؟ او گفت: برای استادت شیخ انصاری است. خیلی زور می خواهد تا شیخ را بکشانم. دیروز به هر زحمتی بود او را به دام انداختم و تا بازار کشاندم، اما او طناب را پاره کرد و گریخت. حال نمی دانم این خواب حقیقت دارد یا خیر؟ در این حال، شیخ انصاری تبسمی کرد و گفت: او راست گفته است. دیروز، چند مهمان زن به منزل ما آمدند. چون می خواستم برای آنها مقداری میوه تهیه کنم و در منزل هم پولی نداشتم، لذا به سراغ پولی که جهت نماز و روزه و ختم قرآن، از شخصی به امانت نزد من بود، رفتم و مقداری را به عنوان قرض برداشتم تا به بازار بروم و میوه تهیه کنم و بعد که پولی به دستم رسید، قرضم را ادا نمایم و جایش بگذارم. هنگامی که نزدیک مغازه رسیدم، ناگهان به خود آمدم و گفتم: مرتضی! شاید تو بمیری و نتوانی قرضت را ادا کنی. این بود که بلافاصله از بازار برگشتم و پول را سرجایش گذاشتم. این است، پاره کردن آن طناب ضخیم!

6. مشورت

مشورت که از دستورات مهم اسلامی است به معنای صلاح اندیشی و کنکاش آمده است. ولی به همان اندازه که مشورت با افراد عاقل و خردمند و دوراندیش ارزنده است و به پیشرفت برنامه­های صحیح کمک می کند، مشورت با افرادی که نقاط ضعف روشنی دارند، زیان بخش است و نتیجه معکوسی می دهد. به همین دلیل حضرت علی (ع) می فرماید از انتخاب سه دسته به عنوان مشاور، مخصوصاً در امور مهم اجتماعی، خودداری شود: بخیلان، ترسوها و حریصها؛ چون یکی انسان را به هنگام بذل و بخشش از مواهب خدادای می گیرد و دیگری اراده او را سست می کند و سومی انسان را برای حرص و ولع بیشتر، تشویق به تجاوز به حقوق دیگران می نماید. موضوع مشاوره در اسلام، از اهمیت خاصی برخوردار است. چنانچه پیامبر اکرم (ص) قطع نظر از وحی آسمانی، برای این که هم مسلمانان را به اهمیت مشورت متوجه سازد و هم نیروی فکر و اندیشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومی مسلمانان که جنبه اجرای قوانین الهی نداشت جلسه مشاوره قرار می داد و مخصوصاً برای رای افراد صاحب نظر، ارزش خاصی قائل بود، تا آنجا که گاهی به احترام آنها از رای خود صرف نظر می کرد، نمونه آن در جنگ خندق اتفاق افتاد و می توان گفت که یکی از عوامل موفقیت پیامبر اکرم (ص) در پیشبرد اهداف اسلامی همین بود.

فهرست مطالب

مقدمه 1
اخلاق مدیران در اسلام و غرب 2
اخلاقی الهی 7
تقوا و پرهیزگاری 7
اخلاق پسندیده فردی 8
1. حسن خلق 8
2. علم و دانش 10
3. مبارزه با هوای نفس 13
4. حیا و پاکدامنی 15
5. صبر و بردباری 16
اخلاق پسندیده اجتماعی 19
1. صداقت و راستگویی 19
2. عدالت 21
3. امانت داری 23
4. انفاق و سخاوت 25
5. گذشت و عفو و ایثار 26
6. مشورت 29
منابع 31

مقاله فوق دارای صفحه مشخصات، پاورقی، فهرست مطالب و 31 صفحه متن (در قالب word word و PDF) با رعایت کامل صفحه بندی می باشد. همچنین فونت های کار شده برای متن مقاله  B Nazanin(15) و برای تیترهای داخل مقاله B Titr می باشند.

قیمت این مقاله 2600 تومان می باشد، جهت دریافت کامل متن مقاله (قابل ویرایش) بالای صفحه روی پرداخت و دریافت کلیک کنید

مشاهده فهرست مقالات مدیریت گوگل کروم

نوشته شده در 3 بهمن ۱۴۰۰

لطفا پس از بهره مندی از مطالب فوق با نظر گرمت به من انرژی مثبت تزریق کن 🙂

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “حسن اخلاق مدیران از نظر اسلام”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما شاید این را هم دوست داشته باشید