«مسائل روانشناختی چند فرهنگی»
مقدمه
بسیاری از فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که وجه تمایز اساسی انسان و حیوان امکان دستیابی به فرهنگ است و فرهنگ که ارزشهای پذیرفته شده و به کار بسته شده است درجلوههایی مانند دین، علم، هنر، عرفان، اخلاق و فلسفه نمایان شده در حوزههای گوناگون فردی و اجتماعی واقعیت مییابد. در واقع آدمیزاد راه دور و درازی برای رسیدن به مقام انسانی وارسته شدن به گوهر انسانی در پیش دارد. در واقع انسان شدن آدمها درگرو دستیابی به گروههای زندگانی انسانی است و این الگوهای انسانی همانا فرهنگ است. با این اوصاف تکامل یک جامعه در دارا بودن یک جامعه نیست بلکه در نتیجه روکردن به آن و کوشش همگانی و همراهی با آن است که در تربیت و آموزش نمود پیدا میکند (نقیزاده, 1391).
بیان مسئله
دیدگاههای مختلفی درباره فرهنگ و ماهیت آن وجود دارد که هر دیدگاه الگوهای خاصی از آموزش و تربیت را عرضه میکند به طوری که تمامی این دیدگاهها را میتوان در دو نگاه کلی طبقهبندی کرد. نگاه اول نگاه کلاسیک است و فرهنگ را باورها، اعتقادات، آداب و رسوم، احساسات و جهت گیریهایی میداند که این افراد و گروههای مختلف یک جامعه مشترک میباشد این نگاه بر اشتراکات و وحدت فرهنگی تمرکز دارد و درصدد ارائه الگوی فرهنگ غالب و همسانی برای تمامی اعضاء جامعه است. در واقع رویکرد سیاستگذاری در این نگاه رویکرد مهندسی فرهنگی است که به گونهای درصدد توسعه و ترویج یک نگاه یا الگوی یکنواخت از فرهنگ است)ویلیام،2011).
ضرورت و اهمیت پژوهش
رویکرد سیاستگذاری فرهنگی کشورمان مبتنی بر رویکرد مهندسی فرهنگی است و به همین دلیل نیز دانشگاهها و مدارس در امر پاسخگویی به تنوعهای فرهنگی، قومی و مذهبی چندان موفق عمل نکردهاند. از دیگر سو متخصصان حوزه آموزش و برنامههای چند فرهنگی بر این باورند که این رویکرد باید تغییرکرده و سیاست گذاری چند فرهنگی که مبتنی بر چند صدایی و کثرتگرایی باید جانشین آن شود در همین راستا یافتههای این پژوهش نشان داد که برای پیاده کردن آموزش چند فرهنگی ابتدا باید زیرساختهایی فراهم شود که تمامی آن زیر ساختها در نظام سیاستگذاری و برنامهریزی منابع انسانی نمایان میشود به طوری که انتظار میرود سیاست گذاران علمی و فرهنگی کشور چندفرهنگی را پذیرفته، تعصبات را کنار گذاشته و تلاش کنند تا آزادی و استقلال کافی را به دانشگاهها واگذارکنند که آنها بتوانند پاسخگوی نیازهای محلی و منطقهای خاص خود باشند. علاوه بر این دانشگاهها باید اقدام به جذب و آموزش نیروی انسانی چند فرهنگی کنند. نکتهای که میتوان از این بخش از یافتهها به دست آورد نوعی تضاد و تناقض بین دو نیروی مختلف در هویت فرهنگی ایرانی است که البته ریشه تاریخی دارد این تضاد باعث شده هویت و فرهنگ ایرانی درکلیت خودش دچار یک نوع دوگانگی یا دوپارگی شود(نقی زاده،1391).
اهداف پژوهش
بررسی عوامل روانشناختی در مسائل چند فرهنگی مدارس.
ا- توجه به الزامات و زیرساختهایی برای پیاده کردن برنامهریزی چند فرهنگی درنظام تعلیم و تربیت .
2- طرح استراتژیهای کلان برای پیاده کردن برنامههای چند فرهنگی در نظام آموزش عالی مدارس
3- بررسی مشکلات آموزشی در مدارس چند فرهنگی .
5- بررسی مشکلات تربیتی در مدارس چند فرهنگی .
فرضیه اصلی پژوهش
بین عوامل روانشناختی و مسائل چند فرهنگی مدارس تفاوت وجود دارد
فرضیه های فرعی پژوهش
ا- بین الزامات و زیرساختها برای پیاده کردن برنامهریزی چند فرهنگی و عوامل روانشناختی درنظام تعلیم و تربیت تفاوت وجود دارد .
2- بین استراتژیهای کلان برای پیاده کردن برنامههای چند فرهنگی و عوامل روانشناختی در نظام آموزش عالی مدارس تفاوت وجود دارد.
3- بین عوامل روانشناختی و مشکلات آموزشی در مدارس چند فرهنگی تفاوت وجود دارد .
4- بین عوامل روانشناختی و مشکلات تربیتی در مدارس چند فرهنگی تفاوت وجود دارد .
تعاریف مفهومی و عملیاتی
عوامل شناختی:
روانشناسی شناختی انسان را موجودی پردازشگر اطلاعات و مسأله گشا تلقی می کند. این دیدگاه در پی تبیین رفتار از راه مطالعه شیوه هایی است که شخص به اطلاعات موجود توجه می کند،آنها را تفسیر می کند،و به کار می برد(بندورا،2009).
ویژگیهای چند فرهنگی
1) فرهنگ گروه حاکم را تشخیص میدهد و نسبت به آن اشراف کامل دارد.
2) فرهنگ گروه اقلیت را تشخیص میدهدکه نسبت به آن اطلاعات کافی دارد.
3) تنوع فرهنگی را به عنوان یک فرصت مناسب برای ایجاد ارتباط بین نکات مشترک آنها در نظر میگیرد.
4) به همشاگردان فرهنگ اقلیت و فرهنگ حاکم اجازه آزادی بیان میدهد تا بتوانند عقاید متفاوت خود را بیان کنند.
5) هرگز خود عقاید مخالف با عقاید حاکم را سرکوب نمیکند و به شاگردان نیز چنین اجازهای را نمیدهد.
6) فضای فیزیکی مدرسه وکلاسش نشان دهنده احترام به تنوع فرهنگی است .
7) سازمان دهی کلاسش هوشمندانه بوده و هیچگونه گزینشی نسبت به فرهنگ خاصی اقوام و یا طبقه صورت نمیپذیرد.
8) در آموزش و یادگیری به تفاوتهای زبانی توجه میکند.
9) در از بین بردن دیدگاه برتری جویی فرهنگی و قومی و طبقاتی تلاش میکند.
10) نسبت به همه دانشآموزان با احترام رفتار میکند و این حس را در آنان ایجاد میکند که او عضو مؤثرکلاس است .
11) با اولیاء و دانشآموزان در ارتباط بوده و در طی جلساتی اطلاعاتی کافی در خصوص سایر فرهنگها در اختیار آنان قرار میدهد.
12) تلاش میکند تا بر دانشآموزان در زمینه فرهنگی و قومی و زبانی بیافزاید .
13) اطلاعات خود را به سایر دبیران انتقال داده و دانشآموز یا دانشآموزان با فرهنگ و آداب و رسوم اقلیت را به آنان معرفی و نحوه برخورد با آنها را بیان میکند.
(14) ضرورت بسط و توسعه مفهوم تعلیم و تربیت چند فرهنگی .
(15) اگاهی از روشهای سازمان دادن و طراحی و پیریزی فعالیتهای یادگیری چند فرهنگی .
(16) آشنایی وسیع با انواع منابع در برنامه درسی چند فرهنگی .
(17)کاربرد انواع رویکردهای چند فرهنگی در تدریس .
(18) توسعه برنامه درسی چند فرهنگی که میتوان درمحیطهای واقعی آموزش از آن استفاده کرد.
(19)کاوش انواع رویکردها برای طراحی و پیریزی فعالیتهای یادگیری چند فرهنگی( آرینپور,1390) .
امروزه با عنایت به جایگاه ویژه نظامهای تعلیم و تربیت دستیابی به اهداف و آرمانهای والای هر ملت و همچنین بسترسازی رفع مشکلات و چالشهای اجتماعی آموزش و پرورش جزء اساسی هرکوششی است که به منظور رشد اجتماع و پیشرفت بشر مقام مهم و روز افزونی در تنظیم سیاستهای ملی و جهانی دارد (شعاری نژاد ص552). این سازمان از دیرباز طی روندی اعضای جامعه را در نظام رسمی سازمان یافتهای همچون کودکستان، دبستان، دبیرستان، آموزشگاها و دانشگاهها به اخذ دانش و مهارت من و تخصص الگوهای رفتاری و ارزشهای جامعه نائل میسازد(علاقه بند، 1390).
در این میان نظام تعلیم و تربیت هرکشوری مهمترین نهاد متولی ترویج حفظ و نگهداشت فرهنگهای متنوع یک جامعه است که برای حفظ و نگهداشت خرده فرهنگها و همچنین زیست مسالمتآمیز آنها درکنار یکدیگر باید بر یک برنامهریزی چند فرهنگی تأکید کند که در ضمن توجه به تفاوتها و اختلافات آنها را در زیر یک ساختار مشترک جای دهد که همزمان رو به سوی بینالمللی شدن برنامهریزی حرکت کند برخلاف اعتقاد و عوام برنامهریزی چند فرهنگی در پی آشفتگی، دلسوزی به افراد بومی، چیرگی فرهنگی و هنجارمند کردن ارزشهای نهادینه شده در فرهنگها نیست بلکه چشمانداز آن بسترسازی یک زندگی مسالمتآمیز و تعامل سازنده میان فرهنگهای گوناگون است. از این رو ممکن است این تصور غلط برانداز پیش آید از آنجایی که مکانیسم چندفرهنگی برخورد فرهنگ های متنوع و متکثر استوار است پس چنین جامعهای گسیخته و نا بسامان است که در آن عناصر و خرده فرهنگها فاقد پیوند و تناسب لازم میباشند. بنابراین با توجه به آنچه گفته شده هدف اساسی برنامههای چندفرهنگی ایجاد وفاق و اتحاد نه افتراق و انتزاع است (صادقی،1391 ).
آموزش و تربیت معلمان چندفرهنگی
برنامههای تربیت معلم نقش مهمی در شکل دادن به نگرشها و باورهای معلمان آینده در این مورد است و این مراکز، در آماده کردن معلمانی که مهارتهای لازم را برای کارکردن با گروههای مختلف فرهنگی داشته باشند و اهمیت فرهنگ را در فرایند یاددهی یادگیری درک کنند. امروزه با توجه به سرعت تحولات اجتماعی و اقتصادی کشور ما و نقشی که تربیت معلم به مثابه یک مرکز میتواند ایفا کند، از هر زمان دیگر بیشتر احساس میشود. بنابراین برنامههای تربیت معلم باید طوری طراحی شود که اینگونه مراکز با ایجاد جو مناسبی برای یادگیری، دانستن و درک گروههای مختلف فرهنگی در سراسر کشور و حتی جهان رسالت خود را به خوبی انجام دهند. این برنامهها باید راهبردهایی را به معلمان آموزش دهد که بیان کننده نقش تاریخی همه اقوام و ملیتها در تعالی کشور باشد و از هرگونه قومداری و تحلیل سایر فرهنگها در فرهنگ مسلط خودداری کند. برنامههای تربیت معلم بخصوص باید منبع مطالب، نیروی انسانی و دانش پایهای را فراهم آورد که در خدمت آموزش چند فرهنگی باشد . آموزش چند فرهنگی در خدمت برآوردن نیازهای همه دانشآموزان است و این دانشآموران در جامعهای زندگی میکنند که دارای چند فرهنگ است میتوانند درک عمیقتری از گروههای فرهنگ به دست آورند، گروههای فرهنگی داخل کشور را به خوبی تشخیص دهند. آنان باید میراث فرهنگی خود را درک کنند و به آن ارزش بگذارند. برنامههای آموزش معلمان باید نیازهای فرهنگی و زبانی دانشآموزان مختلف را به معلمان یادآور شود و به آنها گوشزدکندکه در نظام تک فرهنگی و تک زبانی این نیازها برآورده نمیشود .فراهم آوردن فرصتهای مساوی برای همه دانشآموزان به این معناست که معلمان آینده باید طوری تربیت شوند که بتوانند به دانشآموزان متعلق به فرهنگ و زبانهای متفاوت آموزش دهند و تواناییهای آنها را در فرایند یادگیری تشخیص دهند و به کارگیرند. یک برنامه با کیفیت تربیت معلم میتواند معلمانی تربیت کند که پذیرش تنوع فرهنگی و قدردانی از آنرا هم از لحاظ عقلانی و هم از لحاظ عاطفی آموخته باشند.در دنیای متغیر امروز برنامههای تربیت معلم باید طوری طراحی شود که مطالب عرضه شده با نیازهای دانش آموزان، متعلق به فرهنگهای مختلف انطباق داشته باشد. اولویت این برنامهها باید در جهت رشد، خلاقیت و ایجاد دید انتقادی در دانشآموزان باشد تا بتوانند خود را با سبکهای در حال تغییر زندگی، تغییرات جمعیت و مسائل و مشکلات جهانی انطباق دهند. آموزش معلمان باید بر اهمیت زبان فرهنگ کودک تأکید کند و گروه مسلط جامعه نیز باید در معرض زبان و تنوع فرهنگی جامعه قرارگیرد تا از دلایل وجود نظریات گوناگون آگاه شود و از جامعه چند فرهنگی خود درک بهتری به دست آورد) آشوری، 1395) .
اهداف برنامه درسی چند فرهنگی
اهداف اساسی و مهم برنامه درسی چند فرهنگی اغلب مشخص و معین هستند اما برخی آن را بسط و برخی خلاصهتر بیان نمودهاند. از میان این صاحبنظران (دیویدمن 2009) اهداف برنامههای چند فرهنگی را به موارد اساسی زیر محدودمی کند.
– برابری آموزش.
– دانشگسترده درباره گروههای مختلف قومی و فرهنگی.
نقش آموزش چند فرهنگی درحل اختلافات و کاهش تضادها و ایجاد و کشف تفاوتهای فرهنگی
اگبرن و نیمکوف درکتاب زمینههای جامعه شناسی میآورند فرهنگ پذیری جریانی است که فرد را عمیقاً و از جهات فراوان با فرهنگ جامعه همانند میکنند. چنانچه جامعه پذیری جریانی است که فرد را صرفاً با هنجارهای اجتماعی سازگار میگرداند. هرکودک از لحظهای که چشم به جهان میگشاید بیاختیار در جریان فرهنگ پذیری قرار میگیرد و هر شخص بالغی که از جامعه به جامعه میکوچد با فرهنگ نویی مواجه میشود. مجدداً خود را ناگزیر از فرهنگپذیری مییابد. فرهنگپذیری در مورد کودک نوزاد جریانی ساده است و یک سو دارد به این معنی که فرهنگ به آرامی سلطه خود را بر او تحمیل میکند و او را با سایر اعضای جامعه همرنگ میگرداند. اما یک شخص بالغ که به جامعه تازهای میکوچد. بدان سبب که رنگ فرهنگی معنی به خود گرفته است نمیتواند مانندکودک به آسانی با مقولات فرهنگی جدید برخورد کند. از این رو فرهنگ پذیری در مورد شخص بالغ جریانی پیچیده است و دو سو دارد. از یک سو فرهنگ جدید سلطه خود را در او استوار میسازد و از سوی دیگر فرهنگ پیشین او در فرهنگ نو تغییراتی بوجود میآورد. البته به این نکته باید اشاره شود که گاهی مهاجرت در درون یک فرهنگ صورت میپذیرد و هر دو جامعه از نظر ساختار و پیشینه فرهنگی تقریباً یکسان هستند اما تفاوتهایی در شیوه آداب و رسوم و سنن و زبان و پوشش محلی و.. …… وجود داردکه شاید نتوان آنها را به عنوان تفاوتهای فرهنگی قلمداد کرد اما همین تفاوتها موجب بروز تعارضاتی بین افراد ساکن و مهاجرین میگردد که البته به مرور زمان به همانندگردی فرهنگی مبدل خواهد شد. ولی در طول این مدت کودک مهاجر دچار مشکلاتی خواهد شدکه ممکن است عواقب جبرانناپذیری داشته باشد و همین امر اهمیت و نقش واسطههای فرهنگی را نمایان میکند که با آگاهی و شناخت کامل از آداب و رسوم و سنن وگویش و لهجه و پوشش محلی آنان و اطلاعرسانی در خصوص همه اجزا فرهنگ جامعه جدید به آنان از بروز مشکلات رفتاری، عزلتگزینی، درگیری و تعارض، تمسخر و ……… جلوگیری کند. دانشآموزی از روستایی در استان خوزستان به شهر تهران مهاجرت میکند و لازمالتعلیم بوده و باید در یکی از مدارس این شهر ثبت نام نماید قطعناً در بدو ورود دچار مشکلات عدیدهای خواهد شدکه اگر هوشیاری و دقت نظرمسئولین امر نباشد ممکن است منجر به ترک تحصیل دانشآموز شود ولی آموزشهای چند فرهنگی ضمن معرفی ویژگیهای فرهنگی مردم ساکن تهران به دانشآموز مهاجر را نیز به سایر دانشآموزان معرفی میکند و شرایط لازم برای ایجاد پذیرش و توافق و تفاهم بین دانشآموزان را فراهم میکند تا تنوع فرهنگی به عنوان یک فرصت مناسب برای ایجاد ارتباط بین نکات مشترک آنها در نظرگرفته شود نه آنچه موجب بروز تعارضات میشود(آرینپور،1390).
ضرورت و تدوین برنامههای چند فرهنگی
ضرورت تدوین برنامههای چند فرهنگی از جهات مختلف قابل بررسی است بخشی از آن وجه فراملی داشته و مخصوص کشور و نظام تربیتی ما نیست بلکه یک ضرورت عام و جهانی است و برخی دیگر ناظر بر ویژگیهای خاص کشور ایران میباشد در این شکل سعی خواهد شد هر دو وجه از ابعاد مختلف بررسی قرارگیرد.
بخش اول (ضرورتهای فرا ملی)
در این بخش تبیین ضرورت های فراملی را میتوان از دو منظر مهم مورد بررسی قرارداد:
الف: تبیین ضرورت از منظر رویکرد برنامه درسی چند فرهنگی.
ب: تبیین ضرورت از منظر ضرورتهای عصری .
الف: ضرورت تدوین برنامه درسی چند فرهنگی از منظر رویکرد برنامه درسی چند فرهنگی : طراحی و تدوین برنامه درسی از منظر برنامه درسی چند فرهنگی حداقل به سه دلیل:”واقعیت های اجتماعی “تأثیر فرهنگ و نژاد انسان بر رشد و پیشرفت ” “شرایط تدریس و یادگیری اثر بخش اهمیت پیدا کرده است (گی، 2010).
واقعیتهای اجتماعی
علیرغم اینکه برای پیشگیری از تبعیضهای مبتنی بر نژاد، رنگ، پوست، جنسیت، سن و عقیده کم و بیش در سرتاسر جهان قانون وضع شده است. جامعه جهانی همچنان اثر نگرشها و رفتارهایی است که در قبال برخی گروههای قومی، فرهنگی و اجتماعی با تبعیض و تفکیک برخورد میکند. یکی از نشانههای دیگر غیبت برخی گروههای قومی در پستهای مدیریتی و عدم حضور واقعی و پررنگ آنها در فرهنگ ملی کشور است. از سوی دیگر نهاد تعلیم و تربیت در معرض انتقادات و اتهامهایی قرار گرفته که برخواسته از عوامل متعددی همچون نابرابری در دوران خود آموزش و پرورش است که این نابرابری احتمالاً در نتیجه زندگی در شهر و روستا، تفاوت در جنسیت، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و مهمتر از همه گوناگونی قومی و فرهنگی بوده است (شیندلر،2010).
وجه دیگر نوع نگاهی است که افراد یک کشور به افراد جامعه اطراف خود دارد.(گی ،2010) وی معتقد است که هنوز افراد زیادی در آمریکا بر این باورند که تنها یک راه و روش قابل قبول برای زیستن، نگریستن و عمل کردن به عنوان یک انسان وجود دارد و آن فرهنگ معیار اروپایی – غربی است. کسی که از این معیارها منحرف شده باشد غیرتلقی شده و در معرض تحقیر و تبعیض قرار گرفته و از دسترسی برابر او به فرصت و موقعیتهای نهادی، حقوق سیاسی، پاداشهای اقتصادی و مقام انسانی خود جلوگیری میگردد. اسمیت در مطالعه خود گزارش میکند که مفاهیم منفی درباره گروههای رنگین پوست، خصوصا ًآمریکائیان آفریقایی تبار و اسپانیاییتبار در جامعه معاصر رایج شده است که هنوز هم این گروهها را تنبل، خشن و دارای هوش کم و در برابر انگلوساکسونها، آنها را کمتر وطنپرست میشمارند.در پژوهشی که اسپنسر انجام داد معلوم شده است که اگر چه کودکان سه تا یازده ساله آمریکائیان آفریقایی تبار در معیارهای خودپنداری فردی نمرات بالای میآورند اما باز هم جامعه، صفات مثبت را به سفیدپوستان و صفات منفی را به سیاه پوستان نبست میدهد(اسپنسر،2011).
نمونه ها ومصادیق فرهنگی و بومی
یکی از رسالتهایی که اساتید و معلمان میتوانند در برابر مسأله چند فرهنگی داشته باشند ارائه نمونهها و مصادیق فرهنگی در کلاس درس است. بدین صورت که اساتید و معلمان با تکیه بر دورههای آموزشی چند فرهنگی که دریافت کردهاند شناختی نسبی از زمینههای فرهنگی، مذهبی و زیست بوم اقوام مختلف به دست آوردهاند و با استفاده از آن شناخت میتوانند نمونهها و مصادیقی ارائه دهند که برای دانشآموزان و دانشجویان ملموس بوده و آن را در بستر فرهنگی خود حس کرد.همان طور که معلوم است تربیت شامل دو بخش است: بخشی از آن دانش تجربی است که کمتر تحت تأثیر مسائل فرهنگی قرار میگیرد و بخشی دیگر از آن ارزشی است که مبتنی بر ارزشها است و از آنجا که ارزشها برگرفته از فرهنگهای مختلف است باید ارزشها به گونهای باشد که بر این فرهنگها توجه داشته باشد(تقی پور ،1393).
1) پروژههای کلاسی و پژوهشات فرهنگی
بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند که اگر معلمان و اساتید تکالیف و پروژههای خود را در موضوعات فرهنگی – بومی خاص هر فرهنگ تعریف کنند نه تنها انگیزه لازم فراهم میشود بلکه به نیازهای فرهنگی دانشآموزان مخصوصاً دانشجویان پاسخ داده میشود. در این میان حتی اساتید میتوانند دانشجویان را تشویق کنند که پروژههای کلاسی حتی پایان نامههای خود را بر مسألههای خاص قومیت و فرهنگ متمرکز کنند. به همین دلیل بسیاری از متخصصان آموزشهای چند فرهنگی معتقد بودندکه پژوهشات انجام گرفته درباره مسائل بومی فرهنگی و منطقهای کشور در رشتههای مختلف ناکافی و حتی از نظرکیفی نیز ضعیف هستند.
2) تدریس مشارکتی
اگر چه سبکها و رویکردهای گوناگونی برای تدریس درکلاس وجود دارد، یافتهها نشان میدهد که هر چه اساتید در دانشگاهها بتوانتد از مشارکت فعال دانشجویان استفاده کنند بهتر میتوانند صدای دانشجویان اقلیتها و فرهنگهای مختلف را بشنوند. استفاده از تدریس مشارکتی در دانشگاه از آن رو مهم است که دانشجویان میتوانند با دیدگاههای سایر دانشجویانی که متعلق به فرهنگهای دیگری هستند آشنا شده و یا ذهنیت و فرهنگ آنها به هم افزایی برسند. ایجاد محیطهای مشارکتی یادگیری صلاحیت وکارایی بین فرهنگی را افزایش خواهد داد . در محیطهای مشارکتی که در آن دانشجویان و دانشآموزان میتوانند به تبادل نظر در خصوص موضوعات متفاوت بپردازند که موجب ارتقا دید فرهنگی آنها خواهد گردید. از این جهت که میتوانند با افکار و نقطه نظرات دیگران آشنا شوند هم با این که تعصبات آنها کاسته و موجب گسترش دیدگاهشان شود. محیطهای مشارکتی بین فرهنگی بر مبنای بحث و گفتگو نیز میتواند در بین اساتید دانشگاهها موجب افزایش اگاهی آنها با نحوه برخورد و تدریس در محیطهای چند فرهنگی دانشگاه اجرا گردد (مکرونی ،1395).
مبانی روان شناختی برنامه درسی چند فرهنگی
مبانی روان شناختی برنامه درسی چند فرهنگی تأکید خود را بر توسعه و شناخت خودپنداریهای مثبت و بر هویت قومی و فرهنگی بنا مینهد. تأکید بر این حوزهها بخشی از اهداف آموزش چند فرهنگی درخصوص کمک به رشد و توسعه فردی دانشآموزان را شکل میدهند. رشد و توسعه فردی بیان میکند که داشتن حس بهتر درباره خویشتن و بر پیشرفتهای کلی ذهنی و تحصیلی و اجتماعی دانشآموزان تأثیر گذار است. دانشآموزانی که درباره خود احساس خوبی دارند به احتمال زیاد اجتماعیتر بوده و تعاملات بیشتری را با دیگران پذیرفته و به فرهنگ و هویت آنان احترام میگذارند. این استدلال را میتوان در مورد روابط میان خودپنداری، پیشرفت تحصیلی، قومیت، فرهنگ و هویت فردی بیشتر توجه نمود. آموزش چند فرهنگی به متولیان تعلیم و تربیت کمک میکند تا اهداف مربوط به افزایش حداکثری توانایی انسانی برآورده ساختن نیازهای فردی و آموزش به کودک را با تقویت احساسات مربوط به خود ارزشمندی اعتماد به نفس و توانایی آنها محقق سازند(فصلنامه راهبرد فرهنگ, 1391).
فهرست مطالب
فصل اول
کلیات پژوهش 1
مقدمه 2
بیان مسئله 3
ضرورت و اهمیت پژوهش 6
اهداف پژوهش 7
فرضیه اصلی پژوهش 7
فرضیه های فرعی پژوهش 7
تعاریف مفهومی و عملیاتی 8
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش 9
مقدمه 10
واژه چند فرهنگی 10
تعریف چند فرهنگی 11
تعریف فرهنگ 11
محتوای آموزش چند فرهنگی و برنامه درسی 13
ویژگیهای چند فرهنگی 14
آموزش و تربیت معلمان چندفرهنگی 16
اهداف برنامه درسی چند فرهنگی 17
توسعه سواد قومی فرهنگی 17
تبیین نگرش و ارزشها 18
نظریه های دانشمندان در مورد چند فرهنگی 19
رویکرد های مربوط به چند فرهنگی 21
1) رویکرد محافظه کارانه 21
2)رویکرد لیبرال 22
3) رویکرد انتقادی پست مدرن 23
آموزش چند فرهنگی و زبان 25
فعالیتهای کلاسی در آموزش چند فرهنگی 27
تربیت معلم درآموزش چند فرهنگی 28
نقش آموزش چند فرهنگی درحل اختلافات و کاهش تضادها و ایجاد و کشف تفاوتهای فرهنگی 30
ضرورت و تدوین برنامههای چند فرهنگی 32
بخش اول (ضرورتهای فرا ملی) 32
واقعیتهای اجتماعی 32
شرایط تدریس و یادگیری اثربخش 34
ب : تبیین ضرورت تدوین برنامه درسی چند فرهنگی از منظر ضرورتهای عصری 35
نیروی انسانی چند فرهنگی 35
چالشهای فراروی برنامههای درسی چند فرهنگی 36
الف: چالش دانش (سیاست گذاران، برنامه ریزان و مجریان) 37
ب: چالش طراحی 38
ج :چالش معلم و تربیت معلم 38
د:چالش تدریس و ارزشیابی 39
ه: چالش محیط مدرسه 39
ی:چالش مقاومت دانشآموزان 40
ارتباط برنامه درسی با آموزش چندفرهنگی 40
مشکلات آموزشی دانشآموزان چند فرهنگی 41
مشکلات تربیتی دانش آموزان چند فرهنگی 41
معایب و محاسن چند فرهنگی 42
راهکارهای برطرف کردن مشکلات آموزشی دانش آموزان چند فرهنگی 43
راهکارهای برطرف کردن مشکلات تربیتی دانشآموزان چند فرهنگی 44
نمونه ها ومصادیق فرهنگی و بومی 49
1) پروژههای کلاسی و پژوهشات فرهنگی 49
2) تدریس مشارکتی 50
مبانی روان شناختی برنامه درسی چند فرهنگی 50
عوامل روانشناختی 52
انواع روانشناسی 52
روانشناسی تطبیقی 52
روانشناسی مشاورهای 53
روانشناسی تربیتی 53
روانشناسی بیولوژیکی 53
مکاتب روانشناسی شناختی 55
نظریه های شناختی 55
نظریه روانکاوی 56
نظریه نقش 57
نفوذ اجتماعی 57
پیشینه پژوهش 58
پژوهش خارجی 58
پژوهش داخلی 60
فصل سوم
روش پژوهش 63
مقدمه 64
روش پژوهش 64
جمعه آماري و روش نمونه گیری 65
مجموعهای از اشیا، دادهها، افراد و موادی که در حداقل یک مورد شبیه به هم هستند و اشتراک دارند و تشکیل یک کل مرتبط را می دهند، جامعه گویند(سرمد و همکاران،1390). 65
جامعه آماری 66
جامعه آماری در این پژوهش کليه معلمان ناحیه 3 شهر اهواز در سال 1398-1397 است 66
نمونه و روش نمونه گیری 66
حجم نمونه 66
ابزار اندازه گیری 66
اعتبار پرسشنامه 67
ابزار گرد آوري اطلاعات 67
فصل چهارم
تجزيه و تحليل دادهها پژوهش 68
مقدمه 69
بخش اول: خصوصيات جمعيت شناختي در گروه نمونه 70
فصل پنجم
نتيجهگيري و پيشنهادهای پژوهش 79
مقدمه 80
خلاصه پژوهش 80
یافته های پژوهش 81
نتيجهگيري 83
پیشنهاد های پژوهش 85
الف: پیشنهاد های کوتاه مدت 85
ب: پیشنهاد های میان مدت 85
ج. پیشنهاد های بلند مدت 87
فهرست منابع و مآخذ 88
پیوست 94
مقاله فوق دارای صفحه مشخصات، جدول، فهرست مطالب (فصل بندی شده) و 95 صفحه متن (در قالب word و
) با رعایت کامل صفحه بندی می باشد. همچنین فونت های کار شده برای متن مقاله B Nazanin(14) و برای تیترهای داخل مقاله B Titr می باشند.
قیمت این مقاله 17800 تومان می باشد، جهت دریافت کامل متن مقاله (قابل ویرایش) بالای صفحه روی پرداخت و دریافت کلیک کنید
مشاهده فهرست مقالات آموزش و پرورش
نوشته شده در 21 بهمن ۱۴۰۰
لطفا پس از بهره مندی از مطالب فوق با نظر گرمت به من انرژی مثبت تزریق کن 🙂
طاهره شیخ طرنجی –
مقاله ی مفیدی بود بهره ی خوبی ازش بردم درکل مقاله ی خوبی هستش
بهنام پروندی –
ممنون خوشحالم که بهره بردید 🙂