«معنا درمانی یا لوگوتراپی»
مقدمه
امروزه مردم بیش از هر زمان دیگر، شیوه ها و وسایل گوناگون زندگی کردن را در اختیار دارند، اما معنایی برای آن که چگونه زندگی کنند را در اختیار ندارند. بقا برای چه چیزی باید باشد؟ این سؤال انسانهای این قرن است. تکنولوژی ما را از نیاز به استفاده از مهارتهای بقا محروم ساخته است و جامعه در واقع به همه نیازها پاسخ می دهد و آنها را برآورده می سازد بجز یکی، ” نیاز به معنی زندگی.” بشر تنها با رفاه زندگی نمی کند، مهمترین مسأله اینست که با احساس بی نعنایی در زندگی مقابله شود.
معنایابی رنجها
دکتر فرانکل بر اساس تجربه شخصی اش در زندان و در اردوگاه اجباری آلمانیها در زمان جنگ جهانی دوم در آشویتس، همه خویشاوندان خویش را از دست داد، اما پس از تحمل رنجهای شدید و عمیق، از این تجارب شخصی خویش استفاده نمود و پایه گذار روش معنا درمانی شد. چرا که از دردهای خویش درس گرفت و حکمت آنها را دریافت.وی معتقد است نوروزها (ناراحتی های عصبی و روانی ) چندین نوع هستند که برخی از آنها (از جمله روان نژندی نئوژنیک) ناتوانی بیمار در پیدا کردن معنا و مسوولیت زندگی در خویش می باشد که در اثر ناکامی در معناطلبی بوجود آمده اند.
وقتی انسان هیچ چیز برای از دست دادن نداشته باشد چه می کند؟ نخستین چیزی که به نجات انسان می آید کنجکاوی سرد جدا مانده ای است که انسان را متوجه سرنوشت خود می کند. پس از آن بکار بستن شگردهایی برای حفظ باقی مانده زندگی با آنکه شانس زنده ماندن ناچیز است. به قول نیچه: ” کسی که چرایی برای زندگی یافته است، با هر چگونه ای خواهد ساخت.”
خودشکوفایی در لوگوتراپی
برطبق سلسله مراتب نیازهای ” مزلو” انسان باید نخست به سطح مطلوبی از استاندارد در زندگی دست یابد و سپس درصدد یافتن معنایی در زندگی برآید. اما مسأله این است که حتی هنگامی که نیازهای پست انسان برآورده نشده اند،یک نیاز متعالی همچون معنی جویی ممکن است بسیار ضروری قلمداد شود. پس نه تنها وفور بلکه مضیقه نیز می تواند جستجوس انسان را برای معنی برانگیزد. انسان بودن، همواره متوجه شخص و چیز دیگری غیر از خودش است. انسان دیگری که با او روبرو می شود، آرمانی که بدان خدمت می کند، شخصی که بدان عشق می ورزد، معنایی که به تحقق می پیوند. انسان با چشم پوشیدن از خود و وقف خود و توجه به غیر است که به چنین معنایی نائل می آید. پس خود شکوفایی از نظر لوگوتراپی اثر غیر عمدی تعالی خویش است. چرا که اگر هر چه بیشتر هدف خود را متوجه مسأله خاصی بکنیم، بیشتر آن را از دست می دهیم.
رنج و مرگ
داستایوسکی نویسنده بزرگ روسی معتقد بود که رنج کشیدن شایستگی خاص خود را می خواهد. پس اگر زندگی دارای مفهومی باشد، رنج و مرگ هم باید معنایی داشته باشند.رنج بخش لاینفک زندگی بشر است. اگر چه به شکل سرنوشت و مرگ باشد. زندگی بشر بدون رنج و مرگ کامل نخواهد بود.اگر انسان سرنوشت و رنجهایش را بپذیرد به شیوه ای که عواقب آن را نیز بدوش بکشد، معنایی پزرفتر به زندگی اش می دهد (رسیدن به آزادی معنوی)، پس یا بشراز فرصتها برای رسیدن به ارزشهای اخلاقی که موقعیت وشرایط دشوار را در پیش او قرار می دهد، سود می جوید و یا از آن روی بر می گرداند. همین گزینش است که نشان می دهد او ارزش رنجهایش را دارد یا نه! در این میان واپس نگری اندیشه های گذشته، باعث دور شدن از واقعیت می گردد.
نِوروزهای نئوژنیک یا اندیشه زاد:
علت ایجاد و ظهور نِوروزهای نئوژنیک از دیدگاه لوگوتراپی، تعارض و کشمکش بیت سائقها و غرایز نیست، بلکه حاصل از برخورد ارزشهاست.در این زمان تعارضات اخلاقی و ناکامی وجودی نقش اصلی دارند. مانند آرزوی داشتن زندگی پرمعنا و سرخوردگی ناشی از نرسیدن به این آرزو.لوگوتراپی به جای ریشه یابی علل ناآگاهی مسائل، (بطور صادقانه و خستگی ناپذیر) با مسائل روحانی فرد برخورد می کند و ناتوانی بیمار را در پیدا کردن معنا و مسئولیت زندگی خویش، بر اثر ناکامی در معناطلبی می داند.
رابطه تنش و پیشرفت انسان
نبود تنش مشخصی که در اثر انجام وظایف ایجاد می شود، باعث نِوروز اندیشه زاد می شود. تعارضات و تنش در حد متعادل، عادی و نشانه ی سلامت است و همچنین درد و رنج حتی ممکن است سبب پیشرفت انان گردد
گذرایی زندگی
آنچه واقعا ً در زندگی از کف می رود، امکانات و تواناییهاست. هرگاه این امکانات و تواناییها شکوفا تر شوند، به واقعیت پیوسته و جزو گنجینه های جاوید بشری خواهند ماند.
روشهای معنا یابی
الف ) عشق
رهایی انسان از راه عشق و در عشق است. زمانی که انسان نمی تواند نیازهای درونی اش را به شکل عمل مثبتی ابراز نماید، تنها کاری که از او برمی آید این است که در حالی که رنجهایش را با شیوه ای راستین و شرافتمندانه تحمل می کند، می تواند از راه اندیشیدن به معشوق و تجسم خاطرات، خود را خوشنود گرداند. عشق از جسم معشوق هم بس فراتر می رود و معنای ژرف تر خود را در هستی معنوی شخص دیگر و دردرون وی می یابد.
ب) شوخی
شوخی یکی دیگر از اسلحه های روح است که می تواند ذهن را به خود مشغول داشته و انسان را از شرایط سخت موجود جدا سازد و به او توانی بخشد تا در برابر سختیها و زشتیها برخیزد ولو اینکه برای چند ثانیه باشد. شوخ طبعی تحمل شرایط زیستی پیرامون فرد را راحت تر می کند.چون رنج مثل عملکرد گاز است که هرگاه از مقدار معینی بیشتر شد، باید اتاق را خالی از آن کرد.
مهمترین روشهای درمانی لوگوتراپی
الف ) اضطراب پیش بین
هرآنچه که بیمار از آن وحشت دارد، به سرش می آید. به عبارت دیگر ترس خود عامل پدیدار شدن چیزی می شود که بیمار به شدت از وقوع آن وحشت داشته است. مثل سرخ شدن چهره در حضور دیگران.
ب) قصد متضاد
هرقدر فرد بخواهد سعی کند ترسش را نشان ندهد، بیشتر می ترسد و کمتر موفق می شود. انجام هر کاری که با قصد و توجه مفرط پیگیری شود، ناممکن است (مثل بی خوابی، هرچه بیشتر سعی کنیم با بیخوابی مبارزه نماییم کمتر موفق خواهیم بود.) بنابراین لوگوتذاپی، تکنیک خود را بر قصد متضاد استوار می کند. در این روش از بیمار خواسته می شود حتی برای یک لحظه نیز که شده وقوع آنچه را بشدت از آن می ترسد، با قصد مفرط طلب کند (مثلا ً اگر در حضور دیگران به شدت عرق می کند، به خودش بگوید و در نهایت بخواهد که در حد نهایت عرق کند). این شیوه درمانی طولانی نیست و رابطه ای با سبب شناسی ندارد. تکیه بر روش قصد متضاد با شوخ طبعی و تمسخر فرد با بیماری خود است (بعنوان مثال در مثال مذکور فرد از عرق کردن خود با خنده یاد کند و بعناون یک مسأله مضحک و خنده دار به آن بخندد و آن را طلب کند.)
معنا درمانی
فلسفه اي از زندگي را که در آن فرد براي وجود و حياتش مسؤول است بدست آورد و به يک رشته از ارزش ها نائل آيد و براي رنج بردنش معنايي پيدا کند. هدف اين است که فراسوي امکانات بي حد و حصر بيمار ارزش هاي پنهان، بدون دست کاري اسرار ژرف، به واقعيت بپيوندد.
در اصطلاح نگرش ها انگيزش هاي روان آزرده با مسؤوليت ها جايگزين مي شود. در اين ميان خود شکوفايي يک محصول جانبي تلقي مي شود.
فرانکل و درمان اختصاصي او، معنا درماني، را نمي توان جداي از رويکرد والد آن يعني رويکرد وجودي- انسان گرا بررسي کرد. فرانکل در کنار لوديگ بينزوانگر و مدارد باس جزو برجسته ترين روان درمانگران وجودي است (بوجنتال، 2000)، او پايه گذار “تحليل وجود”است (پترسون، 1973). حتي اگر کسي گرايش معنوي نداشته باشد برايش کار دشواري است تا اين پيام فرانکل را نشنيده بگيرد:وراي غرايز و ژن هاي خودخواهي، ماوراي شرطي سازي کلاسيک و عامل، ماوراي حاکميت زيست شناختي چيز خاصي هست، وجود دارد، شخص يگانه و انساني بي همتا.
لوگوس واژه ايست يوناني که معنا را مي رساند. لوگوتراپي که بعضي از نويسندگان کارشناس آنرا مکتب دوم روان درماني وين نام نهاده اند. بر پايه معناي هستي آدمي و تلاش فرد براي رسيدن به اين معنا استوار است. بنابراين اصل لوگوتراپي تلاش براي جستن معنايي در زندگي، و اولين نيروي محرکه و انگيزه هر فرد است(فرانکل، 1967، به نقل از معارفي، 1380).
اصطلاح يوناني لوگوس براي دانشجويان الهيات آشناست. اين واژه به طور معمولي به صورت لغت يا کلمه يا اراده خدواند در محافل مذهبي مطرح مي شود. در مفهومي گسترده تر مي توان آن را به عنوان “چيزي که ميتواند دليلي براي بودن باشد. “تعبير کرد. فرانکل ترجمه ساده معنا را براي لوگوس ترجيح مي دهد(شولاي، 2002).
لوگوتراپي يا معنا درماني در ساده ترين تعريف آن گونه که فرانکل(1383، ص13)مي نويسد عبارت از درمان از رهگذر معنا يا ” شفا بخشي از رهگذر معنا”. اما از آنچه که بويژه تعريف اخير بار مذهبي دارد، مي توان معنا درماني را:”درماني متمرکز بر معنا” تعريف کرد(فرانکل، 1978.)
سير تکاملي معني درماني
اصطلاح روان شناسي ژرفا را نخستين بار يوجين بلوئر مطرح کرد(مور و فاين، 1990). در گستري ادبيات روان شناسي، همواره روان شناسي ژرفا در تبيين پديده هاي رواني جايگاه اصلي را اشغال کرده است. تفاوت در اين گستره تنها مربوط به تبيين ريشه اين پديده ها مي شود که ممکن است از علي نگري، يگانگي و امثال آن متغير باشد.
النبرگر(1970)مي نويسد:”به نظر مي رسد در 1896، که فرويد به هدف خود براي بناي نظريه روان آزردگي و تبيين جزئيات علائم و ريشه هاي آن نائل شده بود، اين اصطلاح مطرح شد. با اين وجود، براي فرويد اين سرآغاز ژرفا بود. روان شناسي ژرفا معتقد است که کليدي براي گشودن ذهن ناهوشيار دارد که از اين رهگذر دانش احياء شده ي ذهن ناهوشيار را بدست مي آورد. دانشي که کاربردي وسيع در درک ادبيات، هنر، مذهب و فرهنگ دارد. “
کارل يونگ، اتورنک، آلفرد آدلر، ملاني کلاين، هري استک ساليوان، کارن هورناي، ساندوررادو، آبراهام کاردينر از جمله کساني هستند که در تعيين کرانه هاي اين قلمرو مطرح هستند. لازم به ذکر است که ژاک لاکان و هاينز کوهات نيز در گستره روان شناسي ژرفا جاي مي گيرد. دراين ميان مکاتب دگرانديش متأخر روان شناسي ژرفا يعني آدلر، يونگ، رنک و کوهات دربرابر جبر گرايي فرويدي قد علم کردند. به عنوان نمونه هاينز کوهات با طرح مفهوم انسان غم انگيز در برابر انسان گناهکار فرويدي بر اين باور بود که فرد بالقوه با فرهنگ هماهنگي دارد(کوپر، 1983).
روان شناسي ناظر بر همان موضوع ها و مباحثي است که در نظريه هاي روانکاوانه به آنها اشاره مي شود(مور و فاين، 1990). گاه، هم معنا با روان شناسي ناهشيار است(کوپر، 1983).
اسکار پفيستر(فرانکل، 2000)مي نويسد:”کار مهمي که مي توانيم انجام دهيم اين است که بلنداي معنوي ماهيتمان را که به همان قدرتمندي ژرفاي، غير غريزي است بشناسيم. “
فرانکل(2000)تحت تأثير پفيستر، روان شناسي بلندا را در 1938 به عنوان در بر گيرند اميال و آرزوهاي بالاتر آدمي مطرح کرد که بطور ويژه معنا جويي انسان را علاوه بر لذت طلبي فرويدي و قدرت طلبي آدلري در خود جاي مي دهد. او مي نويسد:”درست اين است که بگوييم روان شناسي بلندا فقط مکملي ضروري براي روان شناسي ژرفا محسوب مي شود تا يک جايگزين؛ تفاوت روان شناسي بلندا با روان شناسي ژرفا در اين است که بطور اختصاصي بر پديده هاي انساني تمرکز مي کند. در ميان اين پديده ها ميل انسان براي يافتن و تحقق يک معنا در زندگي يا ميل او به رفتن موقعيت هايي در زندگي فردي که وي را با آن روبرو کند مد نظر ماست. من انساني ترين نيازهاي تمام انسان ها را از رهگذر اصطلاح نظري انگيزش يعني اراده معطوف به معنا تعريف مي کنيم. “
روش و فنون معني درماني
معنا درماني نوعي از روان درماني است که اساس روان آزردگي را تقلاي معنوي مي بيند. در عمل، روان درماني و معنا درماني جدايي ناپذيرند، زيرا ابعاد روان شناختي، فلسفي يا معنوي آدمي را نمي توان از هم جدا کرد. روان درماني جنبه هاي روان شناختي يک جهان بيني را آشکار مي سازد. حال آنکه معنا درماني نقايص مربوط به پايه هاي غير متعارف چشم انداز بيمار نسبت به جهان را نمايان مي سازد.
هدف معنا درماني توانا ساختن بيمار براي کشف معناي منحصربفرد خودشان مي باشد. معنا درماني مي کوشد تا حدود اختيارها و آزادي هاي بيمار را ترسيم کند. معنا درماني در شکستن چرخه هاي معيوب روان آزردگي مؤثر است(وانگ، 2000).
مشاور و درمانگر معتقد به معنا درماني مي کوشند تا به مراجع کمک شود که در زندگي خود هدف و منظوري را جستجو کند، هدف و منظوري که متناسب وجود و هستي وي بوده براي او معنا داشته باشد.
نقد و ارزيابي معنا درماني
مانند هر مکتب روان درماني ديگر، معنا درماني نيز داراي نقاط مثبت و منفي است:
ارزشمند ترين سهم معنادرماني اين است که مردم را مسؤول زندگي خودشان مي داند(کاردن، 2003). معنادرماني ديدگاه فلسفي آساني از نوع بشر ارائه مي دهد. پترسون(1973)ارزش معنا درماني را در همين صراحت و سادگي آن مي داند و بر خلاف ساير رويکرد هاي وجودگرا، معنا درماني رويکردي خوش بينانه و سازنده از وجود آدمي ارائه مي دهد و تنها مکتبي است که فنون خاص خود دارد و پشتوانه پژوهش معنا درماني در مقايسه با ساير مکاتب روان درماني به ويژه در قلمرو وجودي مناسب است. معنا درماني روشي مؤثر براي واژگون کردن تجربه افراد از افسردگي در جامعه معاصر است اين پيام معنا درماني مي گويد تحت هر شرايطي با پذيرش مسؤوليت زندگي و تحقق معنايابي مي توان مفهومي از کنترل و لياقت را بدست آورد که در نوع خود بي نظير است(ديوسين، نيل و کرينگ، 2004).
از سوي ديگر برخي رويکرد معنا درماني را بيش از حد سلطه جويانه مي دانند(تيملبن، 2004). معنا درماني بيش از حد بر زندگي شخصي فرانکل استوار است به طوريکه تيملبن(2004)يکي از پايه هاي نظري فرانکل را زندگي نامه و تجربه هاي شخصي اش مي داند. رويکرد معنادرماني هرچند پشتوانه پژوهشي مقبولي دارد ولي مبهم بودن، چند تعريف داشتن برخي مفاهيم و حتي غير قابل تعريف بودن برخي از آنها در درون خود با محدوديت هاي پژوهشي روبرو است.
معناجویی
فرانکل در کتاب «فریاد ناشنیده برای معنا» کوشیده است تا حقیقت معناجویی و معناخواهی را که لابهلای تحقیقات میدانی انجام گرفته، برجسته نموده و آن را فراتر از عقیده عمومی یا بدیهی تحلیل کند. به نظر وی نیازی نیست که معناجویی قابل تحویل یا تاویل به نیازهای دیگر باشد. او به تحقیقی اشاره میکند که توسط شورای امریکا منتشر شده است که در آن 171509 نفر مورد پرسش قرار گرفتند. بیشترین هدفی که افراد برای خود در نظر گرفته بودند، یعنی معادل 1/98 درصد، گزینه «گسترش یک فلسفه معنادار از زندگی» بود. تحقیق دیگری که در این باره وجود داشت و از 7948 نفر دانشجو، فقط 16 نفر گزینه «پول بیشتر» را انتخاب کرده بودند، اما 78 درصد آنها گزینه «درصدد یافتن معنایی برای زندگی» را در نظر گرفته بودند.
تهیه شده از اینترنت
فهرست مطالب
مقدمه 1
معنایابی رنجها 2
خودشکوفایی در لوگوتراپی 3
رنج و مرگ 3
رابطه تنش و پیشرفت انسان 4
گذرایی زندگی 5
روشهای معنا یابی 5
مهمترین روشهای درمانی لوگوتراپی 7
معنا درمانی 9
سير تکاملي معني درماني 12
روش و فنون معني درماني 19
نقد و ارزيابي معنا درماني 21
معناجویی 23
تنوع معنایی زندگی 24
عشق و رنج دو حقیقت وجودی 25
منابع 27
مقاله فوق دارای صفحه مشخصات، فهرست مطالب و 27 صفحه متن (در قالب و
) با رعایت کامل صفحه بندی می باشد. همچنین فونت های کار شده برای متن مقاله B Nazanin(14) و برای تیترهای داخل مقاله B Titr می باشند.
قیمت این مقاله 4200 تومان می باشد، جهت دریافت کامل متن مقاله (قابل ویرایش) بالای صفحه روی پرداخت و دریافت کلیک کنید
مشاهده دیگر مقالات اینجا
مشاهده فهرست مقالات سلامت و بدن
نوشته شده در 8 بهمن ۱۴۰۱ توسط بهنام پروندی
لطفا پس از بهره مندی از مطالب فوق با نظر گرمت به من انرژی مثبت بده 🙂
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.